ترم جديد داره يواش يواش شروع مي شه و من مي خواهم به اين مناسبت رويكرد وبلاگ منجوق را تغيير بدهم. مي خواهم هدف اصلي وبلاگ را تا پايان ترم جديد، ايجاد انگيزه براي درس خواندن و يا كار تحقيقي كردن بگذارم. باز هم تاكيد مي كنم هدف من در اين وبلاگ آموزش فيزيك نيست. براي همين قول نمي دهم اينجا جواب سئوالات فيزيك را بدهم. هدفم القاي اون حس و فضايي است كه حافظ به درستي از آن به «قيل و قال علم» تعبير مي كنه. مي دانم خيلي ها از اين «قيل وقال علم» خوششان نمي آيد و در نتيجه به منجوق حمله خواهند كرد. علت آن كه به آن شدت به منجوق در هموردا حمله شد، انتقاد هاي من -يا به تعبير آنها توهين - به برخي كسان نبود! اين موضوع تنها بهانه ي حمله بود. والا آن كساني كه من به آنها انتقاد داشتم خود بهتر از هر كسي مي دانند كه اين تيپ انتقادها در فضاي دانشگاهي به محبوبيت بيشتر آنها مي انجامد. من با علم و آگاهي كامل به فرآيند محبوب تر شدن آنان دست به انتقاد زدم. اگر مي خواستم كسي را «خراب» كنم (كه به هيچ وجه نمي خواستم و نمي خواهم) به گونه ي ديگري عمل مي كردم. در هر صورت در این فاز جدید منجوق, قصدم تاکید بر انتقاد نیست. برنامه های دیگری دارم که فکر می کنم ارزشمندتر و تاثیرگذار تر هستند.
حمله ها در پي يادداشت هاي انتقادي من نبود. شديدترين حملات در پي يادداشتي بود در مورد منبع انرژي ماهواره ي پلانك كه هيچ ربطي به آن آقايان نداشت. وقتي سير اتفاقات را مي نگرم علت اصلي اين حملات شديد كاملا برايم روشن مي شود. من «قيل و قال علم» را به فضاي سكون رخوت آلود شرقي آنان مي آوردم و اين براي آنها غير قابل تحمل بود! حمله وران از كوچك وبزرگ، صدر تا ذيل حال و حوصله ي اين «قيل و قال علم» را نداشتند و ندارند. پس مي خواستند صداي منجوق را پايين بياورند تا اين «قيل و قال علم» آرامش آنان را به هم نزند.
حتي در همين وبلاگ منجوق كه خوانندگانش همگي افراد فرهيخته و با شخصيت هستند وقتي من يادداشتي از جنس «قيل وقال علم» پيش كشيده ام مورد انتقاد واقع شده ام. البته انتقادات خوانندگان منجوق برعكس حمله وران هموردا بسيار مودبانه و نجيبانه و از روي صفا و صداقت و حسن نیت بوده. در واقع تفاوت نگرش من با نگرش آنان در مقوله ی علم باعث آن انتقادات نرم بود. آنان علم را با همان دیدی که سید حسین نصر توصیف وترویج می کند می نگرند ومن از زاویه ی "قیل و قال علم". همين جا من اعلام مي كنم كه قصد من اينجا ترويج همين «قيل و قال علم» است و به خاطر این گونه انتقادات -هرچند می دانم از روی خیرخواهی است- رویه ی خود را تغییر نخواهم داد. براي ترويج اين فضا گاهي احساسي خواهم نوشت، گاه تحليلي. گاهي تخصصي خواهم نوشت گاه به زبان ساده. موارد گوناگون را با برچسب هاي مختلف از هم مشخص خواهم كرد. گاهي مطلبي علمي خواهم نوشت ولي هدفم تنها ايجاد انگيزه است نه آموزش جزئيات در اين وبلاگ. همين جا اعلام مي كنم كه اگر کامنت ها در جهت ساکت کردن این قیل و قال باشد آنها را منتشر نخواهم کرد.
ادعا نمي كنم مي خواهم با "منجوق نگاري" به جامعه ايران يا جامعه علمي خدمتي كنم! قصد اصلي من آن است كه با استفاده از فضاي مجازي منجوق محيطي به وجود آورم كه ذوق و شوق كار علمي در فضاي موجود جامعه ي علمي ايران در من كُشته نشود. فكر مي كنم در اين ميان, همين ذوق و شوق در بين همراهان منجوق هم تشديد خواهد شد. چه بين دانشجويان و دانش آموزان (از هر رشته اي) چه كساني كه شغلشان به نوعي فكري است (يعني اغلب افراد و تقریبا همه ی خوانندگان منجوق)! هر از گاهی مطالبی خواهم نوشت که گمان می کنم برای مادرانی جذاب باشد که می خواهند فرزندشان دانش پژوه شود. البته تلگرافی خواهم نوشت. به این دسته از یادداشت ها , برچسب "علمی-مامانی" خواهم زد.
بايد كمي تامل كنم تا ببينم چه گونه بايد يك تعادل خوب ايجاد كنم. ولي فكر مي كنم تجربه ی چهار ساله وبلاگ نويسي كاملا جدي من به اضافه تجارب شغلي ام به من اين توانايي را مي دهد تا از پس آن هدفي كه در ذهن دارم به خوبي برآيم. در اين دو سال ونیم منجوق نويسي (از وقتي از هموردا به اينجا كوچ كردم) مباحث خوبي داشتيم كه -در حد برد يك وبلاگ- ثمر بخش بوده. من از اين دستاورد راضي ام. بعد از اتمام اين ترم باز هم به مبحث تبليغ براي بنياد كودك و همچنين «توريسم در برابر ناسيوناليزم افراطي» بر مي گردم. بحث در مورد اهميت جذب ويزيتور براي پيشرفت علمي كشور را هم بگذاريم براي اواخر بهار. از اين لحظه يك دو همگاني ماراتن شروع مي كنيم براي آن كه از وقت مان در طول ترم براي تحصيل و شغل مان بهترين استفاده را بكنيم. براي شروع بد نيست به نوشته ي من درآغاز ترم پيشين نگاهي بياندازيد. آنجا توصيه كرده بودم سعي كنيد جدی درس خواندن را در كلاستان مُد كنيد. اين ترم مي خواهم تا آخر همراهتان باشم.
۶۰ نظر:
بسم الله
سلام
خدا قوت
خدا پشت و پناهتون
موفق باشید
با سرعت بیشتر و بیشتر تلاش کنید.
می ستایم تلاش زحمت کشان این مملکت را.
راستی این قضیه دید حسین نصر به علم چیه؟
ما منتطریم!
سلام
من با شما کاملا موافقم،یکی از بزرگ ترین مشکلات دانشگاهی امروز ما نداشتن انگیزه قوی و جدی نگرفتن درسهاست،هر چند نظرات زیادی نمیدم ولی همیشه مطالبتون رو دنبال میکنم،بنظرم جای خوشحالی داره که هنوز انسان هایی مثل شما وجود دارند و هدفشون کمک به جامعه است.
موفق باشید
سلام
دقیقا نمی دانم منظور شما از انتقاد های شدید در مورد قیل و قال علم چیست؟ یا شما چه مطالبی را منتشر کرده اید که این همه بحث برانگیز بوده است. اما اگر منظور شما ازقیل و قال علم همان است که گفتید یعنی ایجاد انگیزه برای درس خواندن با جدیت وپژوهش علمی که نیاز همه دانشجویان است من به سهم خودم از این تغییر فاز با هر درجه ای هم که باشد حمایت می کنم.
به رضا
در یادداشت بعدی ام بیشتر می شکافم. من دید ایشان را زیر سئوال نمی برم اما دیدگاهی که من ندارم و می خواهم ترویج کنم تفاوت زیادی با دیدگاه ایشان داره.
ممنون به حمایت شما نیاز دارم. دیدگاه در یادداشت هایم روشن تر خواهد شد.
سلام خانم دکتر
باید بگم که خیلی خیلی خوشحال ام که در طول ترم پیش رو همراه ما خواهید بود.من هم به شخصه منجوق رو تا جایی که بتونم همراهی می کنم...
بسم الله..
این ایجاد انگیزه و قیل و قال علم برای من،به شخصه،خیلی مهمه و به این بحث ها به شدت نیاز دارم.
من به شدت منتظرم
فکر میکنم شما نه تنها به حمایت دانشجوها،بلکه به کمک مافوق تر ها هم نیاز دارید،مثلا در مورد المپیادی جهانی فیزیکی که قراره توی ایران برگزار بشه چقدر اطلاع رسانی شده؟!یا حداقل دانشجوهای فیزیک چقدر راجع به نحوه ی برگزاری مسابقه ی فیزیکدانان جوان که در تعطیلات میان ترم توی دانشگاه تفرش برگزار شده(من شنیدم خیلی جالب بوده) میدونن؟!در صورتی که همین مسائل شاید بتونه باعث یه تحولاتی در جوون ها بشه!!!
به ام-تي
آن چيزي كه شما انتظار داريد كار انجمن فيزيك است نه وبلاگ منجوق.
من اينجا مافوقي ندارم كه بخواهم "مافوق تر" داشته باشم.
اين وبلاگ شخصي "من" است در مورد نظرات "من"، فعاليت هاي "من" و البته دستاوردهاي "من".
يكي نوشته بود 18 مورد "من" به كار برده اي در يك صفحه. اگر لازم شد بيشتر هم "من" به كار خواهم برد.
بيزارم از كساني كه به جاي "من" به كار بردن "الاحقر" به كار مي برند ولي به لاف كارهاي ديگران را به اسم خودشان منتهي تحت كلمه رياكارانه ي "اين حقير" يا "الاحقر" مي نويسند.
من"من" به كار خواهم برد اما كار ديگران را به اسم نخواهم نوشت. اگر اين "من" 18 كار كرده باشد "18" بار از او ياد خواهد شد. اگر 180 كار كرده باشد 180 بار.
ايده آل من آن نيست كه به جاي آن كه از "من" بگويم مجيز "عباس قلي خان" را گفته باشم. اينجا وبلاگ عباس قلي خان نيست. وبلاگ "من" است در مورد "من".
ايده آل من آن است كه بتوانم دستاورد بيشتري داشته باشم و بيشتر مفيد باشم و آن گاه بيشتر در مورد اين دستاوردها به اسم "من" بنويسم. باز هم مي گويم به اسم "من" نه "عباسقلي خان"!!
اگر كار "عباس قلي خان" را به اسم خودم قالب كردم بياييد به من بتازيد. با تمام قوت هم بتازيد.
حدسم درست بود! هيچ چي نشده تلاش براي خواباندن قيل و قال شروع شده.
خودتان را خسته نكنيد وقتي من تصميمي مي گيرم با اين گونه واكنش ها خاموش نمي شوم.
اگر قرار بود خاموش شوم با سه سال پيش وبلاگ نويسي را به كنار مي نهادم.
سلام منجوق
حق با شماست ولی من منظورم مافوق تر های شما نبوده،معذرت میخوام اگه ابهامی ایجاد شده!!!
بله! در همين ديدگاه قيل وقال علم كه مد نظر من است جنبه ي "من" قوي است. افراد كار مي كنند با تمام قوا هم كار مي كنند تا دستاورد هاي اين "من" زياد شود.
در اين ديدگاه "همه ي آوازه ها از شه (مافوق و يا مافوق تر) نيست." هركسي آوازه ي خود را دارد و تلاشش بر آن است كه آوازه اش بيشتر شود.
من هم همين خط فكري را دنبال خواهم كرد. كاري به ديگران تا حد امكان مي خواهم نداشتم. دستاوردهاي آنها اگر خوب است دمشان گرم! اگر خوب نيست بازهم به من ربطي ندارد. من اينجا مي خواهيم تحليل كنم ببينم خودم چند "منه" حلاجم.
سلام ام-تي جان
حرفي كه شما زديد علي الاصول درست است و نيازي است كه بايد پاسخ داده شود. مرجع رسمي براي پاسخ دادن اين نياز انجمن فيزيك است. انصافا از وقتي دكتر اجتهادي وارد انجمن فيزيك شده فعاليت هاي انجمن فيزيك خيلي رشد كرده. هر از گاهي من فعاليت هاي ديگر را هم اينجا اعلام مي كنم. به قصد اطلاع رساني خود جوش مردمي. مثلا كنفرانس فيزيك را اعلام كرده بود. ولي اين كاري است كه ديگران دارند زحمتش را مي كشند. مهم است كه مشخص باشد كي داره چه مي كنه. اگر اين جور نباشه نه انگيزه ي زيادي براي كار خواهد ماند و نه كسي زير بار مسئوليت اشتباه ها خواهد رفت.
سلام خانم دکتر:
فک کردم فراموش کردید جریان هروله را.
الان خیلی خوشحالم که اشتباه فکر کرده بودم.
یک عده ای قیل و قال می خوابانند و عده ای دیگرسعی میکنند با منجوق همراه شوند و قیل و قال ترویج دهند.
تا بوده همین بوده
ولی من خوشبینم گمان میکنم در انتهای ترم مخالفان قیل و قال به صف موافقان قیل و قال میپیوندند.
من هم اميدوارم. به حمايت شما احتياج دارم.
در مباحثي كه علي الاصول جنجال برانگيز هستند (مثل همين مبحث هويت و زبان مادري و قوميت كه در اكثر وبلاگ ها به شدت جنجال برانگيز مي شوند) در وبلاگ منجوق بحث هاي سازنده اي شكل مي گيرد بي آن كه به اعصاب خردي منجر شود.
اما هرگاه موضوعي به سادگي «بياييد جدي درس بخوانيم» را پيش مي كشم مخالفت هاي شديد آغاز مي شود! سختش همان ترم اول است بعد از اين ترم اين ديد كه من مي خواهم ترويج كنم جا مي افتد و كمتر با آن مخالفت مي شود
حتما.همانطور که همیشه در همین وبلاگ گفته ام امیدوارم جنس مخالفت ها نقد منطقی باشد نه عقاید شخصی.
تا انجا که شما را هم میشناسم طرفدار گفت و گو هستید.صحبت میکنیم.
اگر اینگونه پیش رویم حتما نتیجه میگیریم.
آن كسان كه در هموردا حمله مي كردند نيت خير نداشتند. همان طوري كه خودشان تصريح مي كردند قصدشان آن بود كه "دندان هاي مرا خرد كنند" و ...
اما اينجا در منجوق قصد كسي خرد كردن من نيست.
منتهي از ديدگاه و نگرشي انتقاد مي كنند كه مد نظر من نيست. در واقع در سيستم فكري و اخلاقي خود اصول موضوعي متفاوت از آن چه كه من برگرفته ام بر مي گيرند. نمي خواهم سيستم فكري آنها را نفي كنم. مي خواهم يك آلترناتيو ارائه دهم. من سيستم فكري آنان را به رسميت مي شناسم و به آن حمله نمي برم. انتظار دارم آنها هم همين رويكرد را نسبت به من داشته باشند. نمي خواهم سيستم فكري خود را وا دهند و مال مرا قبول كنند. مي گويم به رسميت بشناسند كه نگرش ديگري هم مي تواند باشند.
خیلی ممنون خانم دکتر
به نظرم این برنامه "قیل و قال علم" خیلی اثرات مفید، آموزنده و جالب خواهد داشت. ما هم هر کمکی از دستمون بر بیاد دریغ نمی کنیم.
می دونم که از مخالفان هم نمی هراسید،اونا شما رو به هدفتون نزدیک تر خواهند کرد.
موفق باشید
البته! یکی از اولین اوصول های بحث همین است که بپذیری که میشود دو ادم به یک موضوع با دو دیگاه مختلف نگاه کنند.
امیدوارم بحث های خوب و قابل تاملی در کامنت های این پست ها شکل بگیرد.
خدا رو شکر که فک میکنم بی سواد این جمع منم. خوانندگان این وبلاگ تا انجا که برخوردم اغلب فارغ التحصیل یا دانشجوی تحصیلات تکمیلی هستند.
معلومات شما نسبت به معلومات خودم وقتي در آن سن بودم خيلي بيشتر است.
من هم خوانندگان وبلاگم نكته هاي زيادي آموخته ام.
خواهش میکنم.
نظر لطف شماست.
سلام
یک مسابقه بین المللی فیزیک تو دانشگاه ما برگزار شد من رشتم فیزیک نیست ولی مطمئنا مسابقه مهمی بوده تنهاتبلیغی که تو دانشگاه شد یه پستر کوچیک بود رو دیوار همین!خیلی ها اصلا نمی دونن همچین مسابقه ای تو دانشگاه برگزار شده! اگر دانشگاه درست اطلاع رسانی می کرد رسانه ها هم اطلاع رسانی می کردن اون وقت یه جورایی یه جو خاصی ایجاد می شد که باعث می شد دانشجو فعالیتشون بیشتر بشه خصوصا دانشجوهای رشته فیزیک!
سلام به خانم M.T
نمی دونم با مجله فیزیک گاما اشنایی دارید یا نه. ولی این مجله یکی از بهترین مجله های فیزیک هست که داخل کشور چاپ می شه . با مطالعه این مجله ها خواننده با دنیای فیزیکدانها و شیوه تفکر و کارهای تحقیقتیشون اشنا می شه.من چند تا شماره از این مجله رو دارم که مقاله های فیزیکیه خیلی نابی داره.(مثلا تو یه مقاله نویسنده مقاله معادله ریاضی شکل قطره ابی رو که روی میز قرار گرفته حساب می کنه!!!!)
اگه مایل باشید می تونم براتون بیارم دانشگاه مطالعه کنید.
salam
weblog khobi darid
سلام/
من هم از اینکه میخاهید به این موضوع بپردازید تشکر میکنم.
نظر کارشناسی(!!!):
متاسفانه مشکل اصلی دانشگاه های ما نداشتن انگیزه است.
و به نظر من بخش مهمی از این بی انگیزگی از "استاد" به دانشجو القا می شود. و هرقدر اون دانشگاه رنک پایین تری داشته باشه استادانش بی انگیزه تر هستند.
شاید اگر فکری هم به حال "شادابی" اساتید بکنند(منظور برنامه های تفریحی است نه افزایش حقوق)
بخش ق توجهی از دانشجویان دچار برانگیختگی انگیزه میشوند.
salam
nazareton raje be site anjoman physics iran chie? be nazare shoma faliate shon khobe?
سلام
من قبلا از شما يك نكته بسيار مهم در مورد درس خواندن آموخته ام و آن
نقش تمرين حل كردن در فهميدن درس است. براي خودم مثال مي زنم كه
مثل درس به تمرين مثل پست هاي وبلاگ خانم دكتر به كامنت هاي آن است.
در حقيقت اگر يك پست وبلاگ منجوق را بخواني اما كامنت هايش را نخواني
به احتمال زياد از بسياري از مبحث ها و نتيجه گيري هاي مفيدي كه راجب
آن پست گفته مي شود محروم مي شوي و همچنين از ارتباط بين پست ها سر
در نمي آوري. به هر حال من همراه شما در اين دوره از وبلاگتان هستم
و سعي ميكنم شاگردي كنم تا از شما و دوستان فرهيخته اين وبلاگ بياموزم.
مجله ي گاما را البته مي شناسم. چند سال پيش با من مصاحبه كردند.
مجله ي گاما، سايت انجمن فيزيك و مجلات متعددي كه منتشر مي كنند همگي مفيدند يك عده از بهترين مغزهاي اين مملكت در آنها با جان و دل كار مي كنند و البته دستاوردهاي خوبي هم دارند.
اما كاري كه من مي خواهم در منجوق بكنم از جنس ديگري است.
هدفم به پاسخگويي يك نياز است كه آن سايت ها و مجلات پاسخ نمي دهند اصلا هدفشان چيز ديگري است. من اين نياز را در زمان دانشجويي حس مي كردم الان هم حس مي كنم. قصدم پاسخگويي به آن حس هست.
بسم الله
دوباره سلام
امروز دیدم که قراره توی امیر کبیر و تهران کنفرانس آشنایی با فیزیک نوترینو بذارید
تشکر حضرت خودمان رو نثار خانم دکتر منجوق عزیز می فرماییم
منتظریم
سلام
سمينار دانشگاه اميركبير حدود يك ساعت پيش ارائه شد.
سلام
من اولین باره دارم کامنت میزارم ، قبلا فقط مطالب رو دنبال میکردم . فقط می خواستم بگم از بحث قیل و قال و انگیزه خیلی خوشم اومد چون در حال حاضر خیلی بهش نیاز دارم ( شدیدا !!!!!! ) .
به اون کسایی که حمله میکنن ( آخه چرا !!!! ) توجه نکنید . دستتون درد نکنه ، ممنون
آهان یادم اومد داستان هاتون هم قشنگه .
ممنون مهد عزيز
سلام
منم به شدت به این انگیزه نیاز دارم. خیلی خیلی خوشحال شدم که دیدم این موضوع رو انتخاب کردین. فقط ای کاش تا پایان ترم نباشه.(چون احساس میکنم همیشه این نیاز هست و همیشه مدد جو هست)
منظورتون از <> رو هم نفهمیدم :(
ایشالا مثل همیشه موفق باشین.
تهران منتظریم
ان شاءلله سی بهمن ماه
<> چیه؟ من چنین چیزی نوشته ام؟
سلام
والا من وسطش یه "قیل و قال علم" هم نوشته بودم
چه جور حذف شده من نمیدونم.
ببخشین.
سلام به اقای گلشن
میشه بپرسم از کجا میدونید من دخترم یا پسر؟؟!!فکر کنم شما اشتباه کردید چون یادم نمیاد گفته باشم من دانشگاه تفرش درس میخونم!!!
کلمه انگیزه تو این کامنتا زیاد دیده میشه، موقع انتخاب رشته که به ما میگفتن فیزیک پول نداره میگفتیم وقتی فیزیک هست با یه حقوق بخورو نمیرم سر میکنبم، ولی وقتی استادایی تو دانشکده ما (که باسوادم هستن) میگن که فیزیکی در کار نیست،کارهایی که انجام میشه به درد نمیخوره –که تو یکی از پستهاتون یکی ازتون پرسید که کاریکه میکنید توش فیزیک هست، شما تفره رفتید- دل دانشجو به چی خوش میشه؟ در نتیجه نیاز به انگیزه بالا میره
كاري كه من مي كنم فيزيك است. در سطح همتايانم در دانشگاه معتبر دنيا كار فيزيك مي كنم.
مجله گاما چند وقتی هست که چاپ نمیشه درسته؟
ببينيد! من خودم را بيشتر عضوي از جامعه علمي دنيا مي دانم تا عضوي از جامعه فيزيك ايران. وقتي مي خواهم بدانم «ديگه چه خبر» مي روم سراغ انواع و اقسام newletter هاي فيزيك مثل مثلا اين يكي
http://www.hep.anl.gov/ndk/longbnews/
نمي روم سراغ نشريات داخلي فيزيك. ارزش كار آنها را زير سئوال نمي برم ولي علاقه اي به اين كارها ندارم. كاري كه من مي خواهم بكنم ساختن يك مكتب جديد كار تحقيقي پديده شناسي است نه آن كه فعاليت ام را در حد مامور اطلاع رساني در مورد فعاليت هاي همكاران ايراني تقليل دهم. البته اين اطلاع رساني كار با ارزشي است اما چيزي است كه از منشي انجمن فيزيك هم بر مي آيد.
من در غربت زير دست اسميرنف و پسكين دكتري نگرفته ام كه اسكوپم را بگذارم فعاليتي در اين حد. چيزي كمتر از سعي در ايجاد مكتب پژوهشي جديد چيزي نيست كه نياز روحي من و انتظار من از من را پاسخ دهد.
من توانايي هايم را مي شناسم.
به وجود آوردن يك مكتب پژوهشي چيزي است در حد توان من اگر خوب روي موضوع تمركز در يك پروسه طولاني مدت بيست سي ساله.
قصدم آن است كه هدف زندگي كاري ام را بخش عمده اي از زندگي ام هست در اين راه بگذارم.
براي اين كه در اين موفق شوم بايد بدانم چه چيز در اسكوپ اين كار هست چه چيز نيست.
آن انتظاراتي كه شما در بالا مطرح كرديد انتظاراتي است كه بايد از منشي دفتر روابط عمومي دانشگاه ها و دانشكده ها و انجمن فيزيك و... داشته باشيد.
همان طوري كه بارها تاكيد كرده ام منشي گري كاري بسيار ارزشمند. اين گونه كارهاي اداري جزو لاينفك سيستم آكادميك هستند براي همين هم هست كه بايد منشيان ومديران اجرايي و ديگر كارمندان را كه بار اين فعاليت ها بر دوش آنهاست ارج نهاد. بايد از آنها تقدير كرد و به آنها ارزش قايل شد.
وقتي شاهين رئيس پژوهشكده بود به تك تك كارمندان ارزش درخور قايل بود. در مسايل اداري نظر آنها را جويا مي شد و شخصيت و منش ها را ارج مي نهاد.
كاري مي كرد كه آنان از جان و دل وبا به كارگيري قوه ي ابتكار خود كار خود را به نحو احسن انجام دهند. بسيار مراقب بود كه قلمرو تك تك آنان را به رسميت شناسد.
از آنها چيزي زير شان اداري شان نخواهد تا خداي ناكرده به آنها بر بخورد.
به سلسله مراتبي كه بين آنها بود واقف بود و سعي مي كرد هم با در نظر گرفتن موقعيت سني و هم موقعيت اداري طوري با آنان رفتار شود كه احساس قدرداني بكنند. سعي مي كرد نقاط قوت آنان را بشناسد و از آن نقاط قوت براي اداره ي بهتر پژوهشكده نهايت استفاده را بكند.
در طول رياست شاهين "ميگرن" كارمندان رو به بهبود رفت. دعواي هاي تام و جري بين كارمندان تبديل به دوستي شد (البته به صورت موقت). خفيه نويسي از مد افتاد. ديگر دنبال اين كه همديگر را پيش رئيس خراب كنند نبودند. از همديگر حمايت مي كردند.
درمقابل يك رئيس دانشكده يا پژوهشكده ي بي كفايت شان منشي را نمي شناسد.
از طرف ديگر از پژوهشگران انتظار دارد كارهايي در حد وظايف منشيان بكنند.
فردا برخي از خوانندگان منجوق در موقعيت همان روسا قرار خواهند گرفت. براي همين است كه اين چيزها را مي نويسم.
"–که تو یکی از پستهاتون یکی ازتون پرسید که کاریکه میکنید توش فیزیک هست، شما تفره رفتید- دل دانشجو به چی خوش میشه؟ "
من براي خوش بودن دل دانشجويان كار تحقيقي نمي كنم. كار تحقيقي من در جهت پاسخ گفتن به سئوالات فيزيك است. پاسخ دادن به سئوالات فيزيك البته از دست يك يا دو نفر بر نمي آيد. يك كار گروهي در سطح بين المللي است كه هزاران نفر در آن دخيلند. من هم يكي از اين هزاران نفر هستم كه در حد توان خود بخشي كوچكي از اين كار بزرگ را انجام مي دهم.
بخش بزرگي از اين كوشش عظيم بين المللي آزمون سعي و خطاست. شايد راه هايي كه من نوعي مي روم همان راه خطا باشد اما همين كوشش هم بخشي جداي ناپذير و مهم از اين كوشش عظيم بين المللي است.
براي خوش بودن كسي قرار نيست اقدامي كنم. كاري كه من براي دانشجو مي دهم آن است كه اولا كار بزرگ بين المللي رابرايش توصيف كنم و در ثاني او را راهنمايي كنم كه چه گونه در اين كار بزرگ مي تواند سهمي داشته باشد. دانشجو اگر مستعد باشد ياد مي گيرد. نباشد ياد نمي گيرد. براي خوش بودن دل دانشجو قرار نيست من تغيير رويه دهم. من حتي براي خوش بودن دل رئيسم هم تغيير رويه نمي دهم!
سلام به M.T
نمی دونم شاید من اشتباه کردم ولی بعید می دونم!
اگر اشتباهی شده ببخشید
ببخشید فضولی می کنم. (طفره) را با T مستطیل می نویسند. البته با T طراوت و طریقت و لطافت و تطابق و طرشت! هم میشه نوشت.
ولی شما با T مستطیل نوشتین که خوب غلطه!
بازم ببخشید!
ببينيد! باز هم مي گويم قصدم انتقاد از وضع موجود نيست. قصدم از انتقاد از كسي يا رويكردي يا عملكردي نيست.
قصدم اطلاع رساني درباره ي فعاليت هاي موجود نيست. قصد تقدير و .... هم از فعاليت هايي كه تا كنون مي شده
نيست.
در مواردي كه به هدفم كمك مي كند درمورد فعاليت هاي موجود هم اطلاع رساني مي كنم، تقدير هم لازم دانستم مي كنم و اگر در جهت اهدافم مفيد و به مصلحت دانستم انتقاد هم مي كنم. ولي هيچ كدام از اينها را هدف ويا رسالت خود نمي دانم. وسيله شايد، هدف خير! قصدم ساختن چيزي جديد است. ساختن يك رويكرد ومكتب به تدريج ودر طول زندگي حرفه اي ام. طرحي كه در ذهن فعلا ناپخته است. مكتب كه يك شبه به وجود نمي آيد. ولي آرام آرام پخته خواهد شد.
علت آن كه حمله مي شود ترس از يك رويكرد جديد است. چيزهاي جديد هميشه براي عده اي هراس آورند.
سلام
جالبه ها. اولین باره می شنوم که در مورد ذرات بنیادی با دید تردید همچی سوالی بشه که ایا فیزیک داره، پدیده شناسی که اصلا فکرشم نمیشه کرد! احتمالا دوست عزیزی که به این موضوع اشاره کردند با این داستان که به قول معروف چه کاربردی داره اشتباه گرفتن. اتفاقا زمینه های ذرات و یا بنیانهای فیزیک یه جورایی همیشه مورد تحسین هستند چون برخلاف ما ماده چگالی ها مثلا مجبور نیستند اسمون ریسمون ببافند که حالا این به درد فلان چیز صنعت و زندگی روزمره می خوره. در واقع در مورد ذرات بنیادی مهمترین هدف پاسخ به ندانسته ها است.
اما یه داستانی هم هست که بهترین توصیفی که من دیدم تو مقاله ی «پرنده ها و قورباغه ها» ی دایسون هستش.
www.ams.org/notices/200902/rtx090200212p.pdf
همه که قرار نیست مثه پرنده تو اوج باشن و دنبال سوالات مهم و پاسخ به اونها. قورباغه ها هم لازم هستند که به اصطلاح دنبال چیزهای جزیی تر بروند.
خیلی خوبه که پرنده هایی مثه منجوق یا شاهین شیخ جباری داریم. اما ما هم اگه قورباغه ایم کافیه قورباغه های پرکاری باشیم و برخلاف خیلیها قورباغه های تنبلی نباشیم که ادعای شاهین بودن دارن.
اي بابا
ما هم همون وزغيم!
(وزغ) رو هم با gh اغراق می نویسند!
salam,man kheili vaghte matalebe shomaro donbal mikonam ama vaghte nazar gozashtan nadashtam,be nazare man majaleye gama modatie chap nemishe nazare shoma chie?
سلام
در متن در مورد دیدگاه دکتر نصر به علم آورده بودید
میشه درباره دیدگاهش توضیح دهید؟
متشکرم
سلام علیکم
توی سطح دانشکده دیدم که اطلاعیه برای ارائه در زمینه فیزیک نوترینو به تاریخ 30 بهمن زده اند ، گفتم منتظریم.
این که می گویید که
"به وجود آوردن يك مكتب پژوهشي چيزي است در حد توان من اگر خوب روي موضوع تمركز در يك پروسه طولاني مدت بيست سي ساله.
قصدم آن است كه هدف زندگي كاري ام را بخش عمده اي از زندگي ام هست در اين راه بگذارم."
منظورتون همون school of thought هست . می تونین بیشتر بگین .
مثلا می خواهید یه نگاه ایرانی درست کنین.
راستی این قضیه به نگاه حسین نصر به علم اینا هم ربط داره.
اگر به موضوعتون ربط داره خواهش می کنم در مورد دکتر گلشنی و نظرتون نسبت به صحبت هاشون صحبت کنید.
دارم امیدوار می شم می بینم کسانی هستند که بازتر و مجاهدانه تر تلاش می کنن.
سلام
بله دقیقا منظورم همان school of thoughtاست. ببینید! نقطه شروع من همان چیزی است که از اساتید دوره دکتری خود آموخته ام. در حین کار و تحقیق و تربیت دانشجو و.... رفته رفته به سوی مکتب حرکت خواهم کرد که ویژگی های خود را خواهد داشت. هنوز دقیق نمی دانم چه جوری اما همان گونه که گفتم مکتب که یک شبه به وجود نمی آید. یک تنه هم به وجود نمی آید در این اندر کنش ها و طی چند نسل به وجود می آید.
به نظر من هم آقای دکتر گلشنی در ایران خود صاحب مکتب است هم در زمینه ی آموزش و هم در زمینه ی پژوهش.
گرایش ایشان در جهت فلسفه ی علم است. گرایش من اما به سمت پدیده شناسی است. نتیجه آن می شود که این دو دو مکتب فکری مجزا می شوند با خصوصیات و ویژگی های متفاوت.
مکاتب گوناگون باید در کنار هم باشند تا رشد واقعی حاصل شود.
قضیه ی دکتر نصر چیز دیگری است. یک یادداشت در آن باره دارم که فردا منتشر می کنم. البته وقتی مقایثسه با نگرش دکتر نصر پیش می آید, نگرش و مکتب دکتر گلشنی و آن چه که من در ذهن دارم در یک دسته (و در دسته ای متفاوت از نگرش دکتر نصر قرار می گیرد.
در نگاه دکتر گلشنی نیز مانند نگاه من فرمالیزم اصالت و اهمیت دارد. اگر جز این بود آقای دکتر گلشنی با آن همه دقت و ظرافت وقت برای تدریس عمیق همین فرمالیزم نمی گذاشت.
میخواستم بگم خیلی خوشحالم ازین تصمیم. من منجوق رو همیشه واسه انگیزه گرقتن میخوندم (و البته تا الان نمیدونستم این سیر در نوشته ها آگاهانه کنترل میشده) و چند وقتی بود که احساس میکردم کاربریش عوض شده. خوبه که دوباره بشه مثل قبل.
ارسال یک نظر