در اين 16 سال كه از آشنايي من با اساتيد شريف مي گذرد بسيار ديده ام ريش سفيداني را كه در مورد مسايل مختلف از جمله ازدواج ، آيين همسرداري و سرمايه گذاري به جوان تر ها رهنمود هاي حكيمانه مي دهند. تا جايي كه به يادم مي آد نه تنهاهيچ كدام از اين رهنمود ها به درد بخور از آب در نيامده اند بلكه عموما دردسرساز و فتنه برانگيز بوده اند!
همچنين بسيار ديده ام افراد نابغه اي كه تحليل هاي اقتصادي ظريفي مي كنند كه به زعم خودشان مو لاي درزش نمي رود. تجربه ي من نشان مي دهد كه نتايج اين افراد هم معمولا غلط است و نبايد به كار بست!
واقعيت آن است كه يك آدم با هوش متوسط كه دو سه سالي در بازار (حالا در اين مورد بازار مسكن) چرخيده و ته و توشو در آورده خيلي بهتر مي تونه شما را راهنمايي كنه. ظرايفي را مي دونه كه نه آن ريش سفيد با آن همه ادعاي تجربه اش مي دونه و نه آن نابغه كه اين توهم را داره كه با نبوغش چيزهايي را مي بينه كه هيچ كي ديگه نمي بينه. اگر اين شخص حس كنه كه نفعش در اينه كه شما يك معامله ي «شيرين» بكنيد بهترين مشاوره را به شما مي ده. مشكل آقايان دكتر و خانم هاي دكتر اينه كه به اين جور آدم ها اعتماد نمي كنند! به زعم آنها آن ريش سفيد به خصوص اگر دانشگاهي باشه قابل اعتماده. باز تجربه ي من به من مي گه كه اين افراد معمولا از آن ريش سفيدها قابل اعتمادترند! حداقل مي شه دونست دنبال چي هستند: پول. حداقل مي شه مطمئن بود كه آن قدر عاقلند تا وقتي كه به نفع خودشان نباشه به شما ضرر نمي رسانند!
خلاصه! اگر يك قول و قرار درست و حسابي با افراد خبره در مسايل مالي و بازار بگذاريد طوري كه معلوم بشه منافع شما و منافع آنها در يك راستا ست و بعد هم حدود و ثغور را مشخص كنيد كه بعدا جاي حرف و حديث نمونه، بهترين راهنمايي ها ي اقتصادي را به شما مي دهند. خيلي بهتر از ريش سفيدان دانشگاهي يا نوابغ كنكوري و المپيادي.
۱۱ نظر:
بله درست مي گوييد.براي سرمايه گذاري در مثلا بازار پارچه نبايد با حتي فرد موفقي در زمينه كسب كار گوشت مشورت كرد.شايد كسي در زمينه اي موفق باشد اما رجوع به متخصص جوانبي را آشكار مي كند كه فرد غير متخصص در اين زمينه از آن اطلاعي ندارد.فقط نمي دانم براي ديگران چه شكلي است اما در ايران انگار افراد موفق در كسب و كار زياد مايل به بيان فوت و فنشان نيستند.البته شايد مواردي كه من با آن برخورد كردم اينگونه بود...
فرزان!
واژه اساتید نادرست است، بنویس استادان. درباره این چسبانه هم بهتر است یک سوزن به خودت بزنی یک جوالدوز به دیگران.
نیلوفر خان!
نيلوفر خان!
بر چه اساسي مي گوييد كه كلمه اساتيد نادرست است. مرجع من براي تشخيص درستي و نادرستي كلمات لغت نامه ي دهخداست كه بنا به آن:
"اساتید اساتید. [ اَ ] (از ع ، ص ، اِ) ج ِ اُستاد. استادان . اَساتیذ. اَساتِذه "
به ستاره ي عزيز
به نظر من طبيعي است كه افراد مايل به بيان فوت و فنشان نباشند. شما اگر يك دكتر پوست را در مهماني ببينيد و سئوالي در مورد پوست كنيد احتمالا با شما سرد برخورد خواهد كرد يعني كه «تشريف بياوريد مطب ويزيت بشين». اين طبيعي است! چرا بايد چيزي كه به سختي ياد گرفته به راحتي در اختيار ديگران نهد؟! همين معلومات هستند كه سرمايه ي وي محسوب مي شوند.
دنياي رقابتي بيزينس است خاله بازي كه نيست!
در مورد مشاوره ي اقتصادي نيز بايد ترتيبي داده شود كه شخص اطمينان حاصل كند نفع دراز مدت او در راهنمايي صحيح است.
البته اگر شخص دورانديش باشد مي داند كه بهتر است بخشي از اطلاعات را به صورت "اشانتيون" به ديگران دهد.
آنگاه در مورد اطلاعات دقيق تر و... واردمذاكره و بده بستان شود.
مسكن الان در ركود كامله و آينده اي براش نيست.چون اونقدر خونه ي خالي و تازه ساخت دست پيمانكارا مونده كه هرگونه سرمايه گذاري در مسكن فقط سوزوندن سرمايه است.اگه الان از بازار ايران خبر بگيريد اكثر اصناف بخاطر تورم و بالا و پايين اومدن قيمتها چند ماه بعدشون رو نميتونن ببينن كه جنساشونو بفروشن يا نگه دارن.در انتخابتون بيشتر دقت كنين چون بازار بي ثبات هم قوانين خودشو داره حتي اگه از نوع جنگليش باشه!
به ناشناس،
منظورتان "آينده" در مقياس زماني يكي دو ساله يا 4تا 5 سال؟
متشكرم منجوق جان.براي من مشاوره در هر كاري نقش اصلي رو داره اما متاسفانه بعضي اوقات از روش هاي صحيح وارد نشدم مثله اينكه
بنظر من معلوم نيست اين ركود تا كي ادامه پيدا كند.شما سياست و نظام بي نظم! افتصاد ايران رو سيستم فرض نكنيد كه رفتارش در يك دوره معيتي قابل پيشبيني باشه بجز خبرگان كه خودشان نبض كار و بازار را در اختيار دارن كمتر كسي ميتونه در اينباره نظر بده.مخصوصا افكار ناشي از محيط كاملا صادقانه و شفاف بازار كشورهاي جهان اول ميتونه در بازار ايران نتايج مهلكي رو براي فرد ببار بياره.من متخصص امور اقتصادي نيستم ولي صاحب نظرا آينده ي به مراتب بدي را نسبت به امروز پيشبيني ميكنند.
به ناشناس:
خواننده ي عزيز منجوق "عطيه" اقتصاد دان هست. كامنت هايي در ادامه پست قبلي ام (http://monjoogh.blogspot.com/2010/08/blog-post_6632.html)
داد كه به نظرم درست مي آيد.
از صحبتي كه عطيه مي كند چنين نتيجه مي گيرم كه براي افرادي مانند ما كه با پول مان كار نمي كنيم و به سرمايه گذاري به عنوان پس انداز نگاه مي كنيم خريد ملك معقول است. البته هر كاري يك مقدار ريسك دارد اما ريسك اين يكي كمتر است.
مهم است كه آدم بداند كجا ملك بخرد. پژوهشگاه ما يك تعاوني مسكن دارد كه وسط بر و بيابان قرار است خانه بسازد. وقتي به ايران آمديم به ما گفتند بياييد آنجا سرمايه گذاري كنيد. قدري دو دو تا چهار تا كرديم ديديم سرمايه گذاري آنجا آينده ندارد.
آنان كه در انجا سرمايه گذاري كردند زياد سود نگردند. براي همين است كه مي گويم مشاور خوب بايد پيدا كرد. شاهين يك دوست وكيل دارد كه پدرش از بساز بفروش هاي بسيار معتبر كشور است كه چهل سال در اين كار نام نيك كسب كرده. ما هميشه در اين امور از او نظر مي خواهيم
مدتیست که نوشته هایتان در این جا را دنبال می کنم. نکاتی که در هر نوشته به آن اشاره می کنید، جای تامل دارد.از خواندن نظرات هم پی برده ام که تا حدی! انتقاد پذیرید به قول ِ خودتان اگ به جا و تخصصی باشد.
به نظر ِ من واژه ی نخبه یا استعداد درخشان در نگاه ِ کلی، تقریبا منسوخ شده است.این که شما در این سیستم آموزشی در بهترین موقعیت های علمی، تحصیل کرده اید، بسیار خوب است اما به گمانم حالا مه این قدر نکته سنجانه! روی برخی مسائل دست می گذارید، بهتر نیست عمومی تر هم بنویسید؟! هوش و استعداد و نخبه پروری کمی از مسلک ِ یک هشیار ِ اجتماع به دور نیست؟
ارسال یک نظر