۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

ابن سينا در زمان حال

ما نسلي بوديم كه با سريال ابن سينا بزرگ شديم. اگر خاطرتان باشد وقتي امير آل بويه ابن سينا را به زندان افكند تا سلطان مسعود، جانشين سلطان محمود، كه چون پدر در پي يافتن ابن سينا بود غرامت بپردازد و آزادش كند، اين بازاريان همدان بودند كه جمع شدند و غرامت را پرداختند و ابن سينا را آزاد كردند.
ابن سينا يي را كه در دل مردم شهر همدان جا باز كرده بود، نياز به حاتم بخشي سلطان بيگانه نبود.
چه كسي ابن سينا را جاودانه كردو علمش را در گستره ي جهان متمدن آن روزگار گستراند؟! نه دستگاه تبليغاتي سلطان محمود و سلطان مسعود و نه دستگاه تبليغاتي آل بويه و نه مداحان ومورخان و نگارندگان درباري ديگر پادشاهي ها يا امارات وقت كه از قضا دستگاه تبليغاتي عريض و طويلي در زمان خود داشتند.
شاگردان خود ابن سينا چون جوزجاني و ديگران بودند كه ابن سينا را جاودانه كردند. با دست تقريبا خالي خودشان. با يك قلم نيين و.. (در آن زمان حتي كاغذ هم كالاي لوكسي بود كه آسان به دست نمي آمد.)

بياييد كمي تخيل كنيم! از اين داستان هاي تخيلي بسازيم كه زمان ها قاطي مي شود. فرض كنيم ابن سينا آمده زمان ما و در يكي از شهرهاي كوچك يك موسسه ي علمي تاسيس كرده كه دو دهه از عمر آن مي گذرد. در اين دو دهه، ابن سينا بين بازاريان و خيرين شهر اعتباري براي خودش كسب نموده. دانشجوياني هم تربيت كرده كه او را پدر معنوي خود مي دانند و آماده اند كه هر سختي اي را تحمل كنند كه پدر معنوي اجر در خور خود را ببيند. دانشجويان اين دوره به نسبت دانشجويان ابن سينا خيلي امكانات بيشتري دارند. دستشان آن قدر خالي نيست: مي توانند وبلاگ بزنندو...
همين دو پشتوانه ي مردمي براي ابن سينا در عصر امروز نيزكافي خواهد بود. ابن سينا با اتكا به همين دو پشتوانه جاودانه شد. نيازي به دستگاه عريض و طويل تبليغاتي اربابان قدرت و سياسيون داخلي و خارجي نداشت. شايد يكي از راز هاي محبوبيت ابن سينا بين مردم كوچه وبازار همدان همين عدم وابستگي او به بيگانگان بوده باشد. البته مي دانيم كه ابن سينا متون علمي دانشمندان قديم و جديد ديگر سرزمين ها را مطالعه مي كرد و با آنها مراوده ي علمي داشت. اما از قدرت هاي سياسي و دستگاه هاي تبليغاتي بيگانگان حذر مي كرد. گمان نمي كنم ابن سينا راضي مي شد كه دانشجويانش كاري بكنند كه به آنها انگ سياسي زده شود و برايشان دردسري ايجاد شود. ابن سينا دانشجويانش را به آرامش و تلاش علمي بيشتر فرا مي خواند. همين راه جاودانه كردن ابن سينا و قدرداني از زحمات اوست.

۱۷ نظر:

سیدمهدی سجادی گفت...

سلام
یکی از مواردی که باعث میشه شاگردان روند جاودانه سازی اساتید رو به عهده نگیرند دوری اون ها از اساتید است(نوعا)!

ناشناس گفت...

سلام من با حرف شما موافق هستم اما ابن سینا هم زیر بار حرف زور سلطان محمود ها هم نرفت با تدبیرش نیرنگ های اون هارو حنثی کرد
من متوجه منظور شما شدم اما به نظرم کمی باز تر باید نگاه کرد
دستگاه تبلیغاتی جباران همیشه دنبال قدرته نه علم جتی هیتلرها
زمان علم باید استین همت بالا زد وقت جنگ مثل زمان جال باید هم را علم هم را جنگ با دشمن رو پیش گرفت
حالا چه دشمن ..........

ناشناس گفت...

http://www.sahamnews.org/?p=6689

ستاره گفت...

سلام منجوق عزیز
متاسفانه کمی دیر مطالبتون رو خوندم .جالبه که موضوعات دانشمندان ایرانی هم زمان شدند.من اصلا از ابعاد مختلف زندگی علمی دکتر ثبوتی آگاه نبودم.بررسی اینکه اگر ابن سینا اکنون بود چه می کرد خیلی میتونه مفید باشه اما برای من سئواله که چطور میشه در کنار کسب علم یک انسان به شعور اخلاقی والایی برسه که شاید در نسل های قبلش اصلا اثری از این نوع خلقیات نبوده باشه.چه معیاری برای این خلقیات وجود داره!صرف ادعا و شعارهای اخلاقی که فهم و آگاهی شکل نمی گیره!

منجوق گفت...

من فکر می کنم اگر آدم به این موضوع توجه کنه در گذر زمان به تدریج شعور و آگاهی را به دست می آره.
مهم اینه احساس نیاز کنه که باید به این شعور و آگاهی برسه.

واقعیت اینه خیلی از کسانی که مدارک دکتری دارند چنین احساس نیازی را نمی کنند.

ناشناس گفت...

اي ميل دتر نصيري:

موجی است که آسودگی او ...

بهار سال هفتاد و یک به همراه دو نفر دیگر از هم دوره ای ها در گروه فیزیک دانشگاه شیراز خودمان را برای تنظیم رساله دکتری مان که زیر نظر استاد ثبوتی کار کرده بودیم آماده می کردیم. دوره ای که به همت ایشان در این دانشگاه راه اندازی شده بود و ما سه نفر اولین گروه پذیرفته شده آن بودیم. کارمان خیلی خوب پیشرفته بود و نتایج آن در مجلات معتبر علمی دنیا به چاپ رسیده بود. در آن ایام که راه اندازی اینگونه دوره ها در دانشگاه های تراز اول کشور مثل دانشگاه های شیراز و شریف همراه با دلهره و نگرانی بود و پاسخ این سؤال که آیا اساتید این دانشگاه از عهده یک کار علمی قابل قبول برخواهند آمد یا خیر کاملا به نتایج کار تحقیقاتی اولین فارغ التحصیلان این دوره ها بستگی داشت. استاد ثبوتی که چهره ای شناخته شده در دانشگاه شیراز بود با صلابت علمی و تلاش خستگی ناپذیر و جدی خود مایه امید و اعتماد به نفس ما بود. اگر حتی یک روز نتایج کارمان را به او گزارش نمی کردیم مورد مواخذه قرار می گرفتیم و اگر ساعات روز برای کار پژوهشی مان کفایت نمی کرد تا دیر وقت شب در منزل خود پذیرای ما بود. گاهی که کار تا پاسی از نیمه شب بول می کشید و دسترسی به تاکسی نبود، زحمت رساندن ما به در خوابگاه دانشجویی را نیز پدرانه قبول می کرد. این حد از همت و مسئولیت پذیری چنان تاثیری در ما گذاشته بود که برای رسیدن به اهداف خود شب و روز نمی شناختیم. در نتیجه این تلاشها و توصیه های حکیمانه استاد ثبوتی بود که فضای پویای پژوهش و کنجکاوی در گروه فیزیک دانشگاه شیراز پا گرفت و از آن پس نیز فارغ التحصیلان برجسته ای که هم اکنون از اساتید مبرز دانشگاه های کشورمان هستند در این گروه تربیت شدند.
در همین ایام که گروه سه نفره ما به شدت مشغول پیشبرد پروژه های خود زیر نظر این استاد گرانقدر بود، شنیدیم که ایشان از مدتی پیش مشغول راه اندازی مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه در شهر زنجان است و مقدمات مربوط به اخذ مجوزها و آغاز ساخت و ساز را نیز با همان عادت همیشگی یعنی بدون سروصدا و خودنمایی پیش برده است. این اولین کار او از این نوع نبود و سابقه راه اندازی این مقاطع را در شیراز با موفقیت هر چه تمام در کارنامه خود داشت و همچنین ساخت و راه اندازی رصدخانه ابوریحان بیرونی دانشگاه شیراز را بعنوان یک مرکز پژوهشی تراز اول نجوم در سطح کشورهای منطقه آن روز و چند پروژه مهم علمی را نیز تجربه کرده بود. او همواره تاکید داشت که پیشرفت کشور و رقابت با دنیا جز با تلاش و کوشش جانانه و مستمر در حوزه علم و فناوری امکان ندارد و در این اعتقادش چنان راسخ بود که دفتر کار او در تمام ساعات روز به روی دانشجویان باز بود و در این ساعات جز حرف فیزیک و تحقیق در این حوزه حرفی به میان نمی آمد. بالاخره تابستان سال 71 با فاصله اندکی از دفاع شهید دکتر مسعود علی محمدی به عنوان اولین دانشجوی دکتری فیزیک فارغ التحصیل داخل کشور در دانشگاه شریف که از همکلاسیهای دوره لیسانس ما در دانشگاه شیراز بود، سه نفر گروه ما نیز از رساله دکتری خود دفاع کردند. یکسال پس از آنکه بعنوان استادیار به استخدام دانشگاه شیراز در آمده بودم به دانشگاه زنجان منتقل شدم تا دوباره در کنار استاد باشم. استاد ثبوتی 20 سال پیش مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان را که در سالهای اخیر به دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان ارتقاء یافت با 10 دانشجوی فوق لیسانس فیزیک بنیان گذاشت او طبق عادت همیشگی در حین جدیت در محیط کار با دانشجویان رفتاری پدرانه داشت.

چپ کوک گفت...

منجوق جان سلام
حرفت به خودی خود اعتبار زیادی داره. من با ایده تو کم و بیش موافقم اما فکر می کنم مشابه سازیی که با دوره ابن سینا کردی چندان پایه و اساس درستی نداره. حداقل در کتابی که من خوندم ابن سینا بسیار هم سیاسی بود. اگه خلاف حرفی که در مورد ابن سینا زدی جایی ادعا بشه این ادعای غلط حرف اصلی تو رو که خیلی هم قابل تامله زیر سوال می بره. به نظر من حیفه که چنین اتفاقی بیفته. مواظب این ترک های ریز باش
خصوصی راستی :)

Alireza گفت...

در زمان ما انسان ها اين چنين خبر مي نويسند:
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8906060523

منجوق گفت...

متحجرين زمان ابن سينا او را تكفير كرده بودند.

منجوق گفت...

سلام چپ كوك جان

ببخشيد كه كامنت خصوصي ات را منتشر كردم. اما به نظرم خوب است ديگر خوانندگان نيز انتقادي را كه داشتي بخوانند. نكته اي كه تو مطرح كردي شايد از اصل مطلبي كه من مطرح كردم مهم تر بود.

در هر صورت اگر ابن سينا ي واقعي سياسي هم بوده باشد آخر سر اين دانشجويانش بودند كه جاودانه اش كردند نه مداحان دربارها. اين تجار همدان بودند كه به دادش رسيدند نه سلاطين وقت.

Alireza گفت...

مرثيه اي براي علم:

وزير علوم با انتقاد از برخي دانشگاه‌ها كه فارغ‌التحصيلي دانشجويان دكتري را منوط به چاپ مقاله در مجلات نمايه ISI مي‌كنند، گفت: به دانشگاه‌ها ابلاغ شده است كه انتشار مقاله در مجلات معتبر علمي و پژوهشي داخلي و يا خارجي براي اين امر كافي است.

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8906060311

منجوق گفت...

http://vaaez.blogspot.com/2010/08/blog-post_4927.html

ناشناس گفت...

http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=117172

ناشناس گفت...

برای مشابه سازی عده ای د تاریخ باید بیش از این حرفها به عقب برگشت شاید به زمان هجوم عده ای که با کتب آتش روشن میکردند
وزیر علوم فرموده: باید دانشگاهی که در آن صدای اذان نمی آید و روحیه ی بسیجی در آن حاکم نیست با خاک یکسان کرد.

Alireza گفت...

Message ----------------------------
Subject: salam
From:
vafa@physics.harvard.edu
Date: Fri, September 3, 2010 4:59 am
To: "sobouti@iasbs.ac.ir"
Cc: vafa@physics.harvard.edu
--------------------------------------------------------------------------


Dooste aziz, ostad Sobouti,

Zahemaate shoma, cheh
dar zamineye tahghighate physics, va cheh
dar zamineye pishborde elm
dar Iran, makhsoosan dar ertebaat
ba taasis va hedayate IASBS, ba
tasmimaate nabekhradaaneh konoony
tahtolshoa gharar nemigirand.

Beh omide tadavome khadamaate shoma be toseheye elm dar Iran,

Cumrun Vafa.

ناشناس گفت...

ابراز نگرانی فیزیک دانان ایرانی نسبت به آینده دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان

http://www.psi.ir/farsi.asp?url=http://www.psi.ir/html/news/news/news2_f.asp?id=152

Alireza گفت...

Dear Professor Sabouti,



I was disheartened to hear the news of your departure from the leadership of IASBS. I recall fondly, lecturing to the first group of students admitted to IASBS, in the summer when the institute was just under construction. The energy and enthusiasm of the students- who have now mostly gone to great accomplishments- was phenomenal. Over the years, I have fondly followed from afar, the development of IASBS into a major center for research in basic sciences. This is certainly due to your vision and hard work and a unique achievement to take pride in.



With best wishes for your continued success in future enterprises,



Mehran Kardar