۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

دوسالگي منجوق: دستاوردها و چشم اندازها

نزديك شش است كه من و همسرم، شاهين، به ايران باز گشته ايم. در اين مدت فراز و نشيب هاي بسياري پشت سر گذاشته ايم اما تا به اين جاي كار من از بازگشتنمان راضي هستم. هيچ وقت به بازگشتن به ايران وماندن در آن به صورت يك فداكاري نگاه نكردم. در واقع نظر خوشي نسبت به اين ديدگاه ندارم. در اين داستان نظر خود را در اين مورد به طور نمادين بيان كرده ام. در اين شش سال به اين نتيجه رسيده ايم كه فعاليت هايمان را روي زمينه هايي متمركز كرديم كه خيلي وابسته به شرايط خارج از كنترل ما نباشد.
ازحدود 3 سال و نيم پيش وبلاگ نويسي را شروع كردم. فانتزي شكست عنوان اولين يادداشت من در هموردا بود. داستان بيژن و مايكل من -كه در زمان خود ابتكاري بود و خيلي هم مورد توجه واقع شد-يادگار دوران وبلاگ نويسي من در همورداست. اولين نوشته ي من در منجوق- كه دقيقا دو سال پيش منتشر شد- باز هم راجع به «فانتزي شكست» است. درست است كه وبلاگ منجوق وقت نسبتا زيادي از من مي گيرد، اما وقتي كه براي اين وبلاگ مي گذارم بازده چند برابر دارد. منجوق از گوشه و كنار دنيا و گوشه و كنار ايران خواننده دارد. با عقيده و مسلك هاي گوناگون، مرد و زن، با گرايش هاي سياسي مختلف، از قوم هاي مختلف ايران ، از مشاغل و رشته هاي مختلف، از خانواده هاي غني و فقير و... روز به روز هم بر اين گوناگوني و تنوع افزوده مي شود. براي من جاي بسي افتخار است كه وبلاگي دارم كه در آن همه ي اين افراد احساس در خانه بودن مي كنند. علي رغم اين گوناگوني ظاهري، خوانندگان منجوق مشتركات فراواني دارند. اين اشتراكات مي تواند مبناي ايجاد يك جمع باشد. مي خواهم از پاييز امسال به طور مرتب يك سري جلسات با حضور خوانندگان منجوق بگذارم. يك طرح اوليه از آن در ذهنم هست. هدف اين جلسات مي خواهم جوابگويي به اين سئوالاتي از اين قبيل باشد: در زندگي دنبال چه هستيم؟ موفقيت در چيست؟ چگونه مي توان به موفقيت دست يافت؟ تعادل پايدار بين دنبال ماديات ومعنويت بودن ، سنتي و مدرن بودن، ... چيست؟ منظورم صرفا فلسفه بافي يا نقل آراي بزرگان نيست. (هرچند شايد بخشي از بحث اين گونه باشد.) اما هدفم بيشتر ايجاد يك ذهنيت عملگرايانه است. اگر چنين جمعي دوام پيدا كند و در همين راستا حركت كند پس از چند سال مي تواند پاسخگوي نياز هاي گوناگون افراد جمع باشد. اگر افراد جمع از خود قابليت و صداقت نشان دهند و اعتماد هم را جلب كنند مي توانند ياري بخش هم در اين دوران پرتلاطم باشند و طوفان هاي بسياري پشت سر بگذارند.

از سياست، مسايل جنجال برانگيز وحساسيت برانگيز مذهبي ، از روابط و ژست هاي روشنفكري و رفتارهاي خارج از هنجارهاي قابل قبول جامعه و... حذر مي كنيم تا جمع مان پايدار بماند وادامه پيدا كند و ثمر دهد. چنين جمعي مي تواند خيلي ها را از تنهايي به در آورد و به آنها انگيزه ي تلاش دهد. ترويج علم (سخنراني علمي) و كمك هاي انساندوستانه از برنامه هايمان خواهد بود. همچنين انتقال تجربه هايمان در مسايل مالي و نكات عملي در زندگي ديگر از برنامه هايمان خواهد بود. منظورم مسايل اقتصادي در مقياس فردي و خانوادگي است نه حرف هاي بي سر وته در مورد اقتصاد جهاني و ملي كه خارج از حيطه ي عملكرد و كنترل و همچنين معلومات ماست. منظورم صحبت درباره راه هاي ابتكاري پول در آوردن و پس انداز كردن و سرمايه گذاري كردن-البته از راه قانوني و اخلاقي و ترجيحا مدرن و علمي- است. اگر كسي پولدار شدن را هدف خود در زندگي بداند من او را تقبيح نمي كنم. اما هدف من پولدار شدن در زندگي نبوده و نيست. هدفم از اين برنامه ها هم تشويق در اين جهت نيست. با اين حال همه ي ما در مورد مسايل مالي بايد آن قدر هشيار باشيم تا گليم خود را از آب بكشيم و سربار ديگران نباشيم.


مي خواهم نظرات شما را راجع به اين ايده بدانم. به خصوص مي خواهم پيشنهاد هاي شما را در موارد زير بشنوم:
(1) چه كنيم منجوق خوانان مقيم شهرستان ها و خارج نيز در جلسات شركت كنند؟
(2) چه كنيم كه جمع از مسير اصلي خود منحرف نشود؟
(3) چه نوع سئوالاتي را مطرح كنيم؟
(4) با آنان كه نظم جلسات را به هم مي زنند يا بحث را منحرف مي كنند چه كنيم؟
(5) اگر احساس كرديم يكي با منفي بافي از جمع انرژي مي گيرد چه كنيم؟
(6) بناست بعد از چند سال كه افراد گروه اعتماد هم را جلب كردند اين جمع ياري دهنده ي هم باشند (در مسايل مالي، از نظر كمك و پرستاري، از نظر فكري و از هر نظر ديگر). اگر ان شا الله به اينجا برسيم عده اي سبز خواهند شد كه مي خواهند فقط سرويس بگيرند بي آن كه خود كاري كنند. با آنها چه كنيم؟ چگونه جلوي ورود آنها را بگيريم. اگر به اينجا برسيم سر و كله ي شارلاتان ها ودروغگويان و خالي بندان هم پيدا مي شود. با آنها چه كنيم؟
(7) چند وقت يك بار دور هم جمع شويم؟
(8) چه گونه بين سرويس دادن و سرويس گرفتن تعادل برقرار كنيم؟ فراموش نكنيم كه ادامه اين چنين جمعي در گرو اين تعادل است.
(9) آيا صورت جلسه بنويسيم؟ آيا صورت جلسه ها را در وبلاگ منتشر كنيم؟ آيا در آخر جمع بندي كنيم؟
(10) من شخصا به شفافيت معتقدم اما شايد كساني نخواهند در وبلاگ از آنها نام برده شود. در اين مورد چه استراتژي اي داشته باشيم.
(11) فكر مي كنيد چند نفر مايل به شركت باشند؟ (جلسات روزهاي جمعه تشكيل خواهد شد.)
(12) آيا نكته ي ديگري به ذهن شما مي رسد كه قبل از اين كه جلسات را شروع كنيم بايد روشن شود؟ آيا لازم است يك اساس نامه بنويسيم؟
(13) نحوه اداره ي جلسات چگونه باشد؟
(14) چه مسايل ديگري براي طرح شدن در اين جلسات مفيد هستند؟
(15) يك مرامنامه-نظير آن چه كه من قبلا نوشته بودم- ضروري است. كدام مفاد آن مرامنامه را بهتر است عوض كنيم؟ چه ماده ي جديدي به آن بيافزاييم؟
(16) آيا لازم است كار خاصي كنيم تا اقليت ها نيز در جلسات ما شركت كنند يا خود آنها اگر مانعي نباشد مي آيند؟ چه كنيم كه احساس مانع نكنند؟ خيلي مايلم دانشجويان خوابگاهي در جلسات حضور پيدا كنند. همين طور مي خواهم همسالان من كه فرزند كوچك دارند بيايند. چنين جمع خانوادگي مي تواند احساس «درخانه بودن» ايجاد كند.
(17) و مهمتر از همه آن كه چه كنيم تا جلوي ورود نوابيغ را بگيريم. (نوابيغ اصطلاحي است كه ما به كساني كه از فيزيك هيچ نمي دانند اما ادعا مي كنند كه اينشتين را ضربه فني كرده اند اطلاق مي كنيم.)

۳۳ نظر:

عطيه گفت...

ياسمن جان تولد وبلاگت مبارك باشه خيلي خيلي زياد.
اميدوارم كه وبلاگت هميشه محل نوشته‌هايي باشه كه دوستشون داري.


در مورد اينكه چند نفر خواننده داري كه احتمالا آمارگير وبلاگ رو چك مي‌كني. اما اگر به گوگل ريدر وارد باشيد؛ خواهيد ديد كه 213 نفر فيد شما را در گوگل ريدر دارند يعني به طور متوسط 213 خواننده داريد كه هر روز نوشته‌هاي شما را ميخوانند به علاوه آنهايي كه انلاين و از روي وبلاگ نوشته‌هايتان را مي‌خوانند و كامنت مي‌گذارند و ... عدد خيلي خوبي هست براي يك وبلاگ‌نويس.

اما در مورد جلسه به نظرم قسمت خوراكي‌اش هم در نظر بگيريد (; بالاخره آب ميوه، شام، نهار، چايي و ... اينها كه باشه انگيزه معمولا بيشتر ميشه حتي از نظر اقتصادي هم ثابت شده اين (; (شوخي كردم‌ها).

منجوق گفت...

ممنونم عطیه جان

قضیه ی خوراکی هیچ وقت نمی تواند شوخی باشد مخصوصا برای آدم شکمویی مثل من! برای ناهار و شام بودجه مان کفاف نمی ده اما برای شیرینی و تنقلات یه کاریش می کنیم!

اسما گفت...

خانم دکتر واقعا ایده ی فوق العاده ایه....خیلی خیلی عالیه.
فکر می کنم استقبال خوبی هم بشه ازش.سوال هاتون زیاده یه کم.اما من به شخصه سعی می کنم تا شب نظر خودم رو در مورد همش بدم...
باز هم ممنون

محسن گفت...

سلام خانم دكتر
طرح من به اين صورت است كه:
هر شخصي مي تواند به اين گروه بپيوندد اگر بتواند شرايط زير را براورده كند.
-هويتش براي ادمين-كه شما باشيد- مشخص شود براي مشخص شدن هويت فرد متقاضي اگر اكادميك باشد بايد مشخصات مورد نظر را-كه شما اعلام ميكنيد- از طريق ايميل رسمي –ايميل دانشگاه يا موسسه علمي پژوهشي- براي شما به همراه فايل شماره يك ارسال كند اما فايل شماره يك چيست؟
شما همين سوالات خود را به صورت يك فايل ورد در آورده و براي هر سوال جاي خالي بگذاريد و طبق فراخواني كه مي دهيد آن را در يك سايت به اشتراك گذاري فايل ها مثل 4shared بارگذاري كنيد و هر كس آن را دانلود و به همان فرمت ورد كه شما تايپ كرده ايد به سوالات پاسخ داده و در آخر پيشنهادهاي خودش را بنويسد و در آخر به همراه مشخصات كلي اش از طريق ايميل رسمي اش-حتما بايد ايميل رسمي متعلق به شخص مورد نظر باشد-به شما بفرستد.
البته فرستادن اين فايل و مشخصات در مرحله اول كه مرحله تشكيل گروه مي باشد زمان دار است و تا يك زمان مشخص بايد فرستاده شود. بعد از اتمام زمان شما فرم ها را دسته بندي كرده و براساس تفكري كه نسبت به نحوه تشكيل اين گروه داريد و نظراتي كه هرشخص داده است و به اشتراك گيري نظرات يك اساسنامه اوليه تهيه كنيد و آن را يه صورت يك فايل كه در اخرش نوشته شده كه آيا با اين اساسنامه موافقيد يا خير در صورت موافقت براي شما يوزر و پسورد فرستاده مي شود و در صورت خير عضويت شما كنسل مي شود همچنين اگر با اساسنامه و بند هاي ان موافق باشيد در صورت تخطي از هر كدام از دستورات مدير مربوط به آن بخش حق محدوديت و يا قطع ارتباط شما با گروه را دارا مي باشد. يك سري موافق بوده و براي شما فايل را به همراه تيك موافقت مي فرستند-دقت شود همه اين ارتباطات از طريق ايميل رسمي باشد-، حال نوبت شماست كه از يكي از امكانات بلاگ اسپات استفاده كنيد و يك وبلاگ بسازيد كه براي ورود به آن نياز به يوزر و پسورد مي باشد-اين يكي از ويژگي هاي اسپات مي باشد- و افراد با داشتن يوزر و پسورد مي توانند وارد سايت شوند و بنابر اساسنامه در گروه فعاليت كنند و اما چند نكته:
1-اساسنامه وحي منزل نيست و با توافق اعضا و اُكي ادمين قابل اصلاح مي باشد
2-براي عضويت افراد فاقد ايميل رسمي بايد به فكر راهي بود كه از هويتشان مطلع شد-حتي در صورت لزوم حضوري- زيرا افراد با هويت مجازي در گروه مانند يك سرطان عمل مي كنند كه يكدفعه خودش را نشان مي دهد و باعث فلج شدن گروه مي شود-اين يك تجربه است-.
3-افراد جديدي كه مي خواهند عضو شوند فقط اساسنامه براي آنها ارسال و در صورت موافقتشان يوزر و پسورد مي گيرند.
4-بايد در گروه وقتي به اين موضوع اختصاص داده شود كه يك سري وظايف از دوش شما برداشته و به يك سري از افراد فعال در گروه به نام مدير داده شود يعني نقش شما فقط نظارتي باشد.
و نكته آخر اينكه به آينده اميدوار و به افراد خوشبين و ايمان به هدفتان داشته باشيد.

محسن گفت...

اساسنامه و بند هاي ان موافق باشيد در صورت تخطي از هر كدام از دستورات مدير مربوط به آن بخش حق محدوديت و يا قطع ارتباط شما با گروه را دارا مي باشد. يك سري موافق بوده و براي شما فايل را به همراه تيك موافقت مي فرستند-دقت شود همه اين ارتباطات از طريق ايميل رسمي باشد-، حال نوبت شماست كه از يكي از امكانات بلاگ اسپات استفاده كنيد و يك وبلاگ بسازيد كه براي ورود به آن نياز به يوزر و پسورد مي باشد-اين يكي از ويژگي هاي اسپات مي باشد- و افراد با داشتن يوزر و پسورد مي توانند وارد سايت شوند و بنابر اساسنامه در گروه فعاليت كنند و اما چند نكته:
1-اساسنامه وحي منزل نيست و با توافق اعضا و اُكي ادمين قابل اصلاح مي باشد
2-براي عضويت افراد فاقد ايميل رسمي بايد به فكر راهي بود كه از هويتشان مطلع شد-حتي در صورت لزوم حضوري- زيرا افراد با هويت مجازي در گروه مانند يك سرطان عمل مي كنند كه يكدفعه خودش را نشان مي دهد و باعث فلج شدن گروه مي شود-اين يك تجربه است-.
3-افراد جديدي كه مي خواهند عضو شوند فقط اساسنامه براي آنها ارسال و در صورت موافقتشان يوزر و پسورد مي گيرند.
4-بايد در گروه وقتي به اين موضوع اختصاص داده شود كه يك سري وظايف از دوش شما برداشته و به يك سري از افراد فعال در گروه به نام مدير داده شود يعني نقش شما فقط نظارتي باشد.
و نكته آخر اينكه به آينده اميدوار و به افراد خوشبين و ايمان به هدفتان داشته باشيد.

زهرا .ر گفت...

سلام منجوق جان تولدت مبارک . من با نظر محسن که همه باید هویتشان برای شما معلوم باشد موافقم ولی با یوزر و پسوورد موافق نیستم چون این کار طبیعتا از خوانندگان شما کم خواهد کرد زیرا گرفتن یوزر و پسوورد برای خواندن مطالب و آگاه شدن از برنامه ها و اهداف گروه زمانبر است .ولی اگه برای وبلاگتون یه چت اختصاصی بذارید که خودتون ویا اعضای گروه با هم در مورد موضوع مورد نظر چت کنند خیلی خوب میشه.البته برای قسمت چت اگه فقط مخصوص اعضای گروه باشه بهتره یعنی با یوزر و پسووردی که آقا محسن میگه اینجوری دیگه وبلاگتون رو با چت روم های دیگه اشتباه نمی گیرند و مزاحم نخواهیم داشت.نمیدونم میشه برا ی چت روم وبلاگ یوزر پسوورد گذاشت یا نه؟

ناشناس گفت...

سلام. جلسه هاتونو کجا میخاید برگزار کنید؟ توی آی پی ام؟

منجوق گفت...

به ناشناس
سلام
حالا ببینیم. به احتمال زیاد بله! جمعه ها آی-پی -ام معمولا خالیه . بخشی از برنامه سمینار فیزیک خواهد بودبرای همین آی-پی-ام می تونه محل مناسبی باشه.

فرهاد گفت...

من هم با محسن موافق هستم. و درمورد موارد ديگه مي‌نويسم:
1. در مورد شركت در جلسات در پيشرفته ترين حالت خودش مي‌تونه به شكل ارتباط ويدئويي باشه. حتي ميشه ميهان از جاي ديگري داشت. مثلاً نويسنده‌ي علمي يا فيزيكپيشه در هرجاي دنيا. نمي‌دونم امكان چنين ارتباطي هست يا خير. البته ساده سات. نياز به ويدئو پروژكتور و سرعت مناسب داره.
2. براي انحراف از جلسات خود موضوع مي‌تونه كمك كنه. به دليل حضوري بودن اين مسئله ممكنه كمتر پيش بياد و حضور شركت كنندگاني كه از دسته‌ي افراد نوابيغ و غيره نيستند مي‌تونه اين مشكل رو خود به خود حل كنه. البته ميشه دوره‌اي رئيس جلسه-هماهنگ كننده تداركات (گاهي ميشه با هزينه‌ي تعدادي كه توان مالي دارند به صورت شراكتي اينكارو كرد)- دوستاني كه صورت جلسه رو بصورت فايل صوتي به نوشته تبديل كنند يا چيزي شبيه اين. در كلوژهاي علمي تخيلي كه من هم علاقه‌ي زيادي بهشون دارم البته در ايران فقط آكادمي فانتزي هست اينها بسيار رواج داره. صورت جلسات ميشه چيزي شبيه مقاله مفيد براي استفاد ديگراني كه در جلسات نبودند.
3. سؤالات مي‌تونه موضوعات بسيار متنوعي داشته باشه. از روشهاي موفقيت در تحصيل و كار حرفه‌اي گرفته تا تجربيات شخصي و معرفي مراكز علمي پيشرفته و ترويج علم در ايران و بخصوص در خراج از ايران براي الگو برداري و فكر روي ترويج علم.
4. افراد شلوغ خيلي زود يا با جوابهاي افراد ديگه در اون موضوع قانع ميشن يا به اجبار جريمه يا از جلسات محروم ميشن. در مورد محروميت من كمي با احتياط مي‌نويسم. چون ذهنيتي از جو موجود كه هنوز تشكيل نشده ندارم.
5. زمان دوره ها مي‌تونه يك ماه يكبار يا در صورت ترويج در جلسات اول دو هفته يكبار يا حتي هفتگي باشه تا جا بيفته و به صورت چندهفته يكبار در بياد و پربارتر باشه.
6. تعداد نفراتي كه شركت مي‌كنند زياد قابل پيش‌بيني نيست. به روز و ساعت و مسائل شخصي افراد در اون روز برمي‌گرده. باز هم بعد از مدتي حتي با خطا اگر حساب كنيم بالاخره مشخص ميشه به طور متوسط چند نفر ميان.
7. نحوه‌ِ اداره جلسات هم تقريبا اشاره كردم. مي‌شه به شيوه ميزگرد يا بحث و گفتگو پيش رفت. ولي ارائه مطالب خاص توسط يك شخص درهر جلسه از اين قضيه مستثني‌است. بد نيست هر شخص از تخصص يا مطالعات خودش هم بنا به موضوع جلسه بگه. به هدف تشكيل جلسات كه اشتراك در تجربيات و گاهي كمك به دوستاني كه در جايي نياز به راهنماي دارند هم از طريق خودشون يا ديگران نزديك ميشه.
بقيه موارد رو با جلو رفتن بحث نظر ديگران ميشه مطرح كرد.

منجوق گفت...

ممنون از نظرات سازنده. راستش من بیشتر مایلم جلسات خودمونی باشه. بیشتر شبیه مراسم شب چله ی اجدادمون پای کرسی تا یک جلسه ی های-تک! بیشتر دوست دارم حین صحبت بچه ها از سر و کولمان بالا بروند و.... می خواهم جیغ و داد بچه ها بر هم زننده ی جلسه باشه نه نافرمانی تکنولوژی نوین!

حالا چرا می خواهم این جوری باشه؟! شاید کمی پیر شدم و نوستالژیک. شاید هم حال و هوای الانم این جوریه و دو ماه دیگه نظرم را عوض کنم.

اما یک دلیل دیگه هم داره که معجونیه از احساسات و منطق.
قدیم ها که این تکنولوژی ها نبود زندگی البته خیلی سخت بود! من نسبت به عصر جدید ناشکر نیستم. تکنولوژی زندگی ها را خیلی راحت کرده اما سرعت باعث شده که مردم کمی سرگشته بشوند.
می خواهم استفاده از تکنولوژی را در این برنامه مینیمم کنم.
دوست دارم یک فضای علمی خانوادگی باشه که جوابگوی دلتنکی های دانشجویان شهرستانی را برای خانه و کاشانه -تا حدی- باشه. به جای احساس تشویشی که سرعت تکنولوژی می ده یک کم احساس طمانینه احساس تعلق و... به ما دست بده.
برای همین استفاده از تکنولوژی های نوین را می خواهم به اپتیمم برسانم. می خواهم بیشتر روی صحبت رو در رو و ارتباط انسان با انسان تاکید بشه تا تکنولوژی.

زهرا .ر گفت...

من که نمی تونم توی جلسات حضوری شرکت کنم مگر اینکه یه سال صبر کنم شاید تهران قبول شم شاید نشم پس من نیستم

عطيه گفت...

ياسمن جان
در مورد ايده الكترونيكي اش كه ميشه يه گروه گوگل راه اندازي كني كه حتي مخفي اش كني كه فقط براي اعضاء قابل دسترس باشه و از طرفي نياز به يوزر و پسوورد نيست مدير گروه ميتونه يوزر و پسوورد داشته باشه اما امكان ايجاد نوشته را براي بقيه فراهم كنه يا فقط كامنت گذاشتن و ... من با دوستهاي قديمي مدرسه ام كه به هم دسترسي نداشتيم همين كار رو كردم و تجربه خوبي هست.
خيلي راحته يعني حتي نيازي به پسوورد دادن به اعضا نيست هر كسي ميتونه با ايميل جيميل و پسوورد خودش وارد گروه بشه و اگه امكان ايجاد پست داشته باشه ايجاد ميكنه و اگر نه، فقط كامنت ميگذاره و ... مدير هم ميتونه همه چيز رو كنترل كنه و ... كلا امكانات فراوان زياد داره اين گروه‌هاي گوگل.
براي راه حل غير مجازي اش هم ديگر خودتان بايد هر كاري كه دوست داريد، انجام بدهيد. فقط به نظرم يك اساسنامه داشته باشيد كه اگر بعدها خواستيد هر كسي را به دليلي از گروه حذف كنيد، بتوانيد. اين مدلي ديگر كسي هم دلخور نميشه. همين.

عطيه گفت...

در مورد خوراكي كه شوخي كردم اما حتي اگر بخواهيد نهار و شام هم باشه ميشه از تهيه غذاهايي كه غذاها را با قيمت كم‌ و مناسب ارائه ميكنند، سفارش داد و هر كسي سهم خودش را پرداخت كند. معمولا در اين حالت بيشتر از 5 تا 10 هزار تومان نميشود نفري (البته بستگي به مخلفات دارد) و ميشه حتي اينكار رو مثلا ماهي فقط يك بار انجام داد.
البته از تجربه خودم ميگم كه معمولا خيلي‌ها همكاري مي‌كنند و حتي اگر بحث غذا و شام و اينا باشه بعضي ها حتي آماده كردن دسرها و نوشيدني‌ها و ... هم به عهده ميگيرند. البته كم كم كه جمع شكل بگيره و صميميت بيشتر بشه اين اتفاق بهتر هم مي‌افته. نگران تامين مالي غذا نباشيد. خيلي راحت با يك پس انداز همگاني مي‌شود مديريتش كرد.
به نظرم نگران بخش روحيه همكاري ايراني‌ها باشيد. اگر آن باشد، جمع اتون در مياد و بهتون خوش ميگذرد.
البته ببخشيد فضولي ميكنم.

ارزو گفت...

یاسمن جان سلام
فکر می کنم برای چنین جمعهایی بهتر است اول یک سری اهداف کلی که دغدغه بیشترمون است را در نظر بگیریم مثل همون چیزایی که خودت مطرح کردی. در زندگی دنبال چه هستیم ؟ موفقیت یعنی چه؟ مفید و موثر بودن کی اتفاق می افتد؟ و سوالاتی ازین دست. بعد که جلسات پا گرفت و اهداف صریحتر و جدی تر پی گیری شد ، فکر می کنم افراد غیر مرتبط خودشان به آرامی کناره گیری کنند چون در غیر اینصورت بایست خیلی بیکار باشند که در زندگی پر ترافیک تهران عمر خودشونو اینجوری تلف کنند.

vahidi گفت...

khub shod

شیما گفت...

به به.به سلامتی.مبارکه.ایشالا 120 ساله شن این منجوق جان.لطفش به من که خیلی رسیده.دستتون درد نکنه.فعلا ولی نمی تونم مطلبتونو بخونم و پیشنهاد بذازم.ولی حتما این کارو می کنم.به هر حال ما هم باید به منجوق یه کادو واسه تولدش بدیم دیگه.

منجوق گفت...

ممنون از لطفت شيما جون

اسما گفت...

دقیقا از همون روز پابلیش این پست من هزار و یک جور کار ریخت سرم.ظاهرا گفتنی ها رو عزیزان دیگر گفته اند...

فرهاد گفت...

راجع به خوراكي صحبت شد و من نظر جدي دادم. وقتي رفتم انجمن فيزيك دانشگاه ساسكاچوان كانادا رو چك كردم(اگر اشتباه نكن با دانشگاه كاناديي ديگه) شرط اول عضويت آوردن چيپس و مخلفات خوشمزه بود! ظاهراً جدي هم هستند در اين مورد!

سیدمهدی سجادی گفت...

سلام خانم دکتر!
من در این مورد احساس وظیفه کردم و نظرات خودمو براتون به شکل یک میل فرستادم.
ببخشید کمی متهورانه است،شرمنده!

منجوق گفت...

نظراتتون را خواندم. متشکرم از این که وقت گداشتید حتما نظرات شما را لحاظ می کنم.

نسیم گفت...

ایده ها منطقی و خلاقانه اند اما طبق معمول، کاری برای غیر ِ تهران نشین ها نمی توان کرد ظاهرا. حتی مدد گرفتن از ویدئو چت و ... تصوری از آن مراسمی که شما مدنظرتان هست(خوراکی و شلوغی بچه و...) نمی دهد.

منجوق گفت...

به نسيم:
تاكيد من روي خوراكي و شلوغي بچه و... بيشتر به خاطر دانشجويان خوابگاهي در تهرانه. چون از محيط خانواده دور هستند فكر مي كنم چنين جوي يك مقدار از دلتنگي هاشون كم كنه.

اونايي كه در شهر خودشان هستند از اين جهت كمبود ندارند.

طرحي كه من براي مشاركت دادن شهرستاني ها در نظر داشتم اين بود:
يك هفته مانده به جلسه در همين وبلاگ فراخوان مي دهم كه همه سئوالاتي كه به نظرشان مهمه را مطرح كنند. در جلسه راجع به همان سئوال ها بحث مي كنيم و جمع بندي را باز هم در همين وبلاگ منتشر مي كنيم. اين طوري شهرستاني ها و ايراني هاي مقيم خارج هم تا حدي در بحث وارد مي شوند.

وردا فقیرحق گفت...

سلام
خانوم دکتر ایده بسیار خوبی رو مطرح کردید و من هم به شخصه بسیار ازش استقبال می‌کنم. راستش سوالاتی که شما اینجا مطرح کردید خیلی مهم هستن و من هم حتما راجع بهشون فکر می‌کنم و اگر ایده‌ای به ذهنم رسید می‌گم. اما یه چیز خیلی مهمی که اینجا مطرح نشد اینه که خوانندگان منجوق محدوده سنی وسیعی رو پوشش میدن (شاید از بیست ساله تا چهل ساله یا بیشتر) و به همین خاطر من پیشنهاد می‌کنم یک فکری هم راجع به این بشه که همه این آدمها بتونن از جلسات سود ببرن، چون مسلما فردی که الان چهل سالشه و مثلا استاد دانشگاهه و توی زندگیش به نوعی ثبات رسیده چیزی رو از این جلسات میخواد که شاید من بیست و دو ساله نخوام!یا شاید ما دانشجوها انتظاری از این جلسات داشته باشیم و بخوایم جلسه رو به سمتی پیش ببریم که اینطور افراد حوصلشون سر بره! یعنی یه طوری نشه که یا ما جوون تر ها احساس کنیم جلسات خیلی بزرگانه هستش و یا افرادی که بزرگسالن احساس کنن بچه‌گانه هست.
ممنون

منجوق گفت...

وردا جان سلام
نكته اي كه به آن اشاره كردي نكته ي مهمي بود. اتفاقا من هم به اين موضوع فكر كرده بودم. همان طوري كه تلوحا اشاره كردم يكي از اهداف چنين جلساتي ايجاد بستريه كه در آن افراد بتوانند networkingبكنند. براي همين مفيده كه افراد جا افتاده تر و جوان تر يك جا جمع بشوند. مثلا يكي شركت داره كه دو سال ديگه احتياج پيدا خواهد كرد كسي را استخدام كنه. جوان تر ها با اين نياز آشنا مي شوند و با كار آموزي و... خود را آماده مي كنند براي اين شغل.
يك همچين جمعي مي تونه بستري را فراهم كنه به شرطي آن كه شركت كنندگان از قبل به خوبي توجيه بشوند.

وردا فقیرحق گفت...

منجوق عزیز الان چند تا چیز به ذهن من رسید که گفتم بهتره زودتر بیام اینجا بنویسمشون:
1-به نظرم این ایده که جلسات برای شرکت شهرستانی ها به صورت ویدئو کنفراس باشه زیاد عملی نیست چون همه افرادی که میخوان تو این جلسات شرکت کنن باید اینترنت پر سرعت داشته باشن که برای خیلیها عملی نیست.
2-من با صورت جلسه خیلی خیلی خیلی موافقم! به نظرم واقعا لازمه و اینکه صورت جلسه روی اینترنت قرار داده بشه ایده خیلی خوبیه چون اینطوری کسایی که نتونستن تو جلسه شرکت کنن لااقل میتونن با مطالعه این صورت جلسه بفهمن که صحبتها حول چه موضوعی بوده و اگه مثلا یکی از اعضا یک بار نتونست تو جلسات شرکت کنه پیوستگی بحث رو از دست نمیده.برای گذاشتن صورت جلسه روی اینترنتم با گوگل گروپ موافقم.
3-به نظرم بهتره در آخر هر جلسه راجع به موضوعی که قراره تو جلسه بعد راجع بهش صحبت بشه رای گیری کنیم.اینطوری همه یه فرصتی دارن که برن راجع به اون موضوع یه کم مطالعه و فکر کنن.
4-من داشتم با خودم فکر میکردم که خیلی خوب میشه اگه بتونیم از این جلسات فیلم برداری کنیم و بعد فیلمشو ریپ کنیم بذاریم رو نت و حتی رو یو تیوب. بین خوانندگان منجوق حتما یک نفر هست که یه هندی کم فول اچ دی داشته باشه،من خودم به شخصه حاظرم مسولیت فیلم برداریشو به عهده بگیرم!
5-من پیشنهاد میدم جلسات ماهی یک بار باشه.
6-به نظرم برای اینکه نظم جلسات حفظ بشه و بحث از مسیر اصلی خودش خارج نشه باید اداره جلسات به جای اینکه بر عهده فقط یک نفر باشه بر عهده چند نفر باشه. یعنی چند نفر به عنوان مدیر (هر کدوم مدیر یه بخش) کاندید میشن و بعد رای گیری میکنیم.مثلا به نظرم شما کاندید بسیار خوبی برای بخش کنفراسها و موضوعات علمی هستید.این مدیرا هر چند وقت یک بارم عوض میشن تا بهشون فشار نیاد.
7-در مورد خوردنی هم به نظر من خوردنی خیلی مهمه اما به قول شما در حد تنقلات و چایی و شیر کاکائو و اینجور چیزا، من با ناهار موافق نیستم چون یه زحمت اضافیه که کلی از وقت جلسه رو میگیره و بخشی انرژی شرکت کننده ها رو به خودش اختصاص میده.
فعلا همینا دیگه! ایشالا بعدا دوباره مزاحم میشم

وردا فقیرحق گفت...

بله درسته حق با شماست. اتفاقا اینکه افرادی از همه بازه‌های سنی تو جلسات باشن از این جهت خیلی مفیده. فقط میگم یعنی یه جوری نشه که جلسات بیفته دست فقط یکی از این رده‌های سنی و اون یکی گروه احساس کنن که دیگه دوست ندارن بیان!
راستی من یک پیشنهاد دیگه هم دارم که شاید یه کم تخیلی باشه اما به نظرم جالبه. این که بتونیم با یه دوربین مینی اچ دی از این جلسات فیلم برداری کنیم و بعد فیلمشو ریپ کنیم و آپلود کنیم رو نت به نظرتون چه طوره؟حتی میتونیم زیرنویس انگلیسی هم براش بذاریم بعد آپلودش کنیم رو یو تیوب تا همه دنیا ببینن!
من خودم به شخصه حاضرم مسئولیت فیمبرداریشو به عهده بگیرم اما انگلیسیم اونقدر خوب نیست که بتونم زیرنویس براش بذارم!
اینطوری برگزاری جلسات هم هدفمندتر میشه هم اگه اعضای گروه بدونن که قراره فیلمشونو همه دنیا ببینن سعی میکنن نظم جلسه رو بهم نزنن.
البته این نظر من بود، باید ببینیم بقیه نظرشون چیه!

منجوق گفت...

نگراني شما كاملا به جاست.من هم به اين موضوع زياد فكر كردم. به هر حال يك مقدار در عمل تك تك ما بايد ياد بگيريم كه با موضوع كنار بياييم. به هر حال حضور هر كه قدرت كلامي بيشتري دارد در اين گونه جلسات بيشتر است. جلسه تمريني خواهد بود براي بالا بردن قابليت هاي كلامي مان. چنين قابليتي از لوازم پيشرفت است چه كار اقتصادي بخواهيم بكنيم چه كار علمي و چه ...

با باقي پيشنهاد هايتان موافقم. فقط پيشنهاد شما در مورد تواتر جلسات (يك بار در ماه) به نظرم خيلي عملي نيست. من دو جلسه ي پشت سر هم در سال را ترجيح مي دهم.

در مورد فيلمبرداري: اگر كسي داوطلب باشد كه از بخش سخنراني فيلم تهيه كند و در يوتيوب بگذارد خيلي عالي مي شود. اما بهتر است از بخش صحبت ها و بحث ها فيلمبرداري نشود. اين جوري افراد راحت تر خواهند بود.

وردا فقیرحق گفت...

انشاالله که این جلسات می‌تونن اون فضایی رو که مد نظر شماست فراهم کنن تا ما بتونیم مهارتها و قابلیتهای خودمون رو در هر سطحی که هستیم بالا ببریم.
در مورد فیلمبرداری هم چشم،من با کمال میل از جلسات سخنرانی فیلمبرداری می‌کنم. منتها من خودم یه هندی کم دارم که قدیمیه و زیاد کیفیتش بالا نیست، باید یکی از دوستان زحمت بکشن دوربین اچ دی بیارن.
اما خانم دکتر راستش من با اینکه جلسات فقط سالی دوبار اونم به طور پشت سر هم برگزار بشه موافق نیستم. این کار باعث میشه که خیلیا میل خودشون رو به پیگیری و شرکت تو این جلسات از دست بدن. در واقع میشه چیزی شبیه به یه کنفراس سالانه غیر رسمی. اینطوری ما مجبوریم کلی موضوع که در طی یک سال باهاشون برخورد کردیم رو تو دو روز مطرح کنیم. حالا شما فرض کنید که مثلا سی نفر آدم بیان تو جلسه و هرکدومشون بخوان راجع به یک سال حرف بزنن! اینطوری دیگه فکر نکنم فرصتی برای باز کردن و موشکافی خیلی موضوعات پیش بیاد و ما مجبوریم میشیم که فقط یه مرور کلی اونم رو یک سری موضوعات کلی داشته باشیم.
ضمنا شما میخواین که بین اعضای گروه نوعی فضای همدلی و دوستی هم برقرار بشه که این با دو بار در سال دیدار کردن اونم به طور پشت سر هم و بعد مجددا یک سال فاصله بین این دیدارها حاصل نمیشه. تازه با ایجاد یک سال فاصله بین جلسات جو جلسه به هیچ وجه به ثبات نمیرسه. چون بعد از یک سال وقتی اعضا دور هم جمع میشن انگار بار اوله که جمع شدن و باز هم چندین ساعت وقت صرف این میشه که اون فضای صمیمی مجددا ایجاد بشه و به اصطلاح یخمون باز بشه!
و حالا شما فرض کنید که یه جلسه به نتیجه گیری خاصی منجر نشه و ناتموم بمونه، اون وقت باید یک سال صبر کنیم تا تو جلسه بعد پیگیریش کنیم!
اگر شما با تواتر جلسات موافق نیستید میتونید این جلسات رو مثلا به صورت فصلی برگزار کنید (مثلا اولین جمعه هر فصل) اینطوری هم تعداد جلسات زیاد نمیشه (4 بار در سال) هم اینکه فاصله زیادی بین جلسات نمی‌افته که باعث از بین رفتن اون فضای دوستانه بشه.

منجوق گفت...

حالا ببينيم چي مي شه. اول بايد ديد چه قدر علاقه مند به شركت هست

هدا راشدی گفت...

سلام، من یه شخصه از این جلسات استقبال خواهم کرد...در اولین فرصت سعی میکنم جواب سوالهای مطرح شده رو از ذهن خودم بنویسم و براتون ایمیل کنم.
فقط خواستم بگم که اگر عمری باشه حتما در این جلسات حصور خواهم داشت.

shima گفت...

salam,emruz belakhare in matlabetuno khundam,rasti jalasat ta hala tashkil shode?manam fekr mikonam o nazari be zehnam age rsid hatman migam.

منجوق گفت...

هنوز نه! ان شا ء الله ترم بعد.