از وقتی یادم می آید هر موقع مردم مظلوم فلسطین از ظلم و ستم و ضایع شدن حقشان به تنگ آمدند و فریاد دادخواهی سر دادند، صهیونیست ها باقساوت تمام آنها را سرکوب کردند. برای این که زهر چشم بگیرند نه تنها معترضین را سرکوب کردند بلکه به بچه های معصومی که از این مسایل سر در نمی آوردند هم رحم نکردند. بعد هم سردمداران صهیونیست ها در کنفرانس های خبری
برای توجیه چرتی و پرت هایی گفتند که لب آن این است: "خیلی متاسفند اما مسئول اصلی جنایت ها کسانی هستند که فریاد دادخواهی بلند کرده اند. اگر اونا سر جایشان نشسته بودند
که این جوری نمی شد!"
چه استدلال مضحک و مسخره ای!!
۱۶ نظر:
امروز در مطالبی که دوستانم در گودر (گوگل ریدر) پخش می کردند دوباره خوانی می کردم: در جنگ صفین معاویه به مردم گفت و ادعا کرد که قاتل عماریاسر، علی است که او را به جنگ آورده نه من!
درود بر همه آزادگان دنیا
See "yek fenjaan chaay e daagh" I have same feeling of both stories by you and by her. She said: "ensaan tamaam nemishavad"
موافقم، ولی این چه ارتباطی به مسایل امروز ایران دارد؟
(یعنی قراره مرتبط باشه، یا اینکه نظر کلی بیان کردید؟)
پيام عزيز
البته اين نوشته ربطي به مسايل امروز ايران ندارد. الحمد الله در ايران همه چيز عالي است. ايران بزرگترين قدرت سياسي و اقتصادي و نظامي منطقه است. اگر باور نمي كنيد صحبت هاي آقاي ولايتي را گوش كنيد.
البته نمي شه گفت كه نوشته من اصلا و اصلا به آن چه كه در ايران مي گذرد ربطي ندارد. ديدم در نماز جمعه ديروز تهران، برخلاف معمول، صحبتي از مردم مظلوم فلسطين به ميان نيامد. گفتم اشاره اي به مظلوميت آنها بكنم.
These days, almost everyone around me(from Japanese postdoc to German student and even the director of the institute) asks me about Iran. I understand their sympathy with my people, one of them even accompany us in a rally we had yesterday, but...
without any acceptable reason, I do my best not to talk with them unless they directly ask me. I do my best not to see their compassions. How it's difficult to see they feel pity for us...
Your instinct of avoiding to talk to strangers can have a logical rationale.I have explained the reason in the following:
http://monjoogh.blogspot.com/2009/06/blog-post_1020.html
خیلی هااز مظلومیت برای توجیه هم استفاده می کنند. وقتی لایه های ظاهری را کنار بزنید هیچ شالوده و مبنائی که بتوان روی آن حساب کرد نخواهی دید و باور نمیتوانی کردچرا این همه هیایومی کنند؟
خفته نمود دلبر،گفتم زباغ زود
شفتالوی بدزدم،اوخودنخفته بود
خندید و گفت: روبه آخربزیرکی
ازدست شیرصیدکجاسهل درربود؟!
طه عزيز،
خيلي از اوقات از مظلوميت سوء استفاده مي شود. اگر وقتي ظلمي شد، عاملين شناسايي و دستگير شوند و به سزاي عملشان برسند ديگر نااهلان و گرگ هاي تيزدندان نخواهند توانست از آن بهره برداري كنند.
وقتي ظالمان به يك مجتمع مسكوني در شب حمله مي برند -كه چه بسا در آن كودكان يا بانوان آبستن آرميده اند- حمله مي برند به طور قطع ظلمي اتفاق افتاده.
بايد جست و جو كرد و عملان و محركان را يافت و به سزاي عملشان رساند. سران صهيونيسم به جاي آن در پي توجيه هاي نامعقول بر مي آيند.
طبيعي و معمولي خواندن و توجيه چنين عمل شنيعي غير قابل بخشش است.
خیلی جالب بود این پست.
فقط یه سوال: چه جوری میشه رو ریاضی focus کرد چون دوروز دیگه امتحان داری، در حالی که کتک خوردن و دود و کشته شدن دوستاتو به چشم دیدی؟
و یک چیز دیگه: با این همه خدماتی که دولت خدمتگزار به ما کرده و sms و yahoo mail را برای سلامتی خودمان ( چون پزشکان محقق روی سرطان زا بودن email زدن تحقیقات جامعی انجام داده اند)قطع کرده اند، چه طوری می توانیم سوال های ریاضی را که دوستمان scan کرده است دریافت کنیم؟
ارادتمند
خسی در میقات
(بخوانید دانشجویی در ایران)
نمي دونم!
ظاهرا در استفاده از مظلوم و مظلومیت بهره برداری لازم را می کنند. وقتی دانشجو را به اسم رهبر میزنند و دوستان این را هم حتی به زبان نمیاورند که ظلم به چه کسی شده. هم دانشجو وهم رهبر.وقتی کسانی که خود را کاسه داغتر از آش میدانند حالا در هر طرف ایستاده باشند گوششان به حرف حساب عادت ندارد و حرف های ناخوشایند ذوقش را غرض دار میخوانند وقتی منادی قانونمداری باشیم و خودمان فراخوان بدیم و خودمان حمله کنیم و خودمان راشاهد بر شهادت دانشجوبخوانیم وخودمان مثل پاکستانی ها بکشیم و کشته شویم و ... ماراچه می شود !!
من یادم هست در ایام انقلاب وجنگ و مناسبتهاش بعضی عزیزان بالا نشین صدایشان از این گوش به آن گوش به زور میرسید ولی حالا با دعوت همسایه اش الله و اکبر میگن و نترسید با هم هستیم !
وقتی مسئولین نتوانند برنامه وحدت و همدلی تهیه کنند و هر کس سنگ خودش را به سینه بزند فکر میکنید چه نتیجه ای دارد؟چرا از ماه ها قبل دم از تقلب داده میشد؟ یادتان هست تشکیل کمیته صیانت از آراء را؟ حتماشنیده اید حرفهای تئوریسین های برخی احزاب که پیروزی فلانی را پیروزی فلانی قلمداد میکردند و شکستش را .... .
بهتر است حافظه تاریخی خود را تقویت کنیم چرا که حافظه تاریخی برای سیاست بستر است .
گذشته ها را مرور کنیم .
طه عزيز،
من متوجه منظور شما نشدم اما
صريحا نظر خودم را اينجا مي گويم.
قبل از انتخابات گفته بودم به راي اكثريت در مورد انتخاب رئيس جمهور تمكين مي كنم ولو آن كه مخالف راي من باشد. اكنون هم همين را مي گويم.
اميدوارم به شكل جدي و قانع كننده اي به شكايات كانديداها رسيدگي شود و شبهات در مورد اين كه چه كسي اكثريت آرا را به دست آورده، از بين برود. آن را كه حساب پاك است از محاسبه (قانع كننده و علمي با حضور عناصر متخصص بي طرف) چه باك است؟
در ذهن بخش قابل توجهي از نخبگان سياسي مملكت شبهاتي در مورد نتيجه انتخابات وجود دارد. تا وقتي اين شبهات به طرز قانع كننده اي از بين نرود اين عده كنار خواهند كشيد.
حتي با وجود اين افراد هم اين كشور مشكل قحط النسا و قحط الرجال دارد. اگر اين عده همكاري نكنند مشكل قحطالنسا و قحط الرجال، دو چندان مي شود.
بيش از اين، از سياست چيزي سر در نمي آورم واز پس پرده هم خبري ندارم.
اما چيزي كه براي من جاي شك و ترديد ندارد اين است كه ريختن به دانشگاه،
خوابگاه دانشجوها و مجتمع مسكوني عملي است كه بايد با آن برخورد جدي شود. نمي دانم عاملين اين عمل چه كساني هستند و از چه كسي خط مي گيرند. نادانسته به كسي اتهام نمي زنم ولي انتظار دارم تمام مسئولين مملكتي از صدر تا ذيل اين عمل را محكوم كنند و صراحتا بگويند كه با نام آنها نبايد چنين اعمالي تكرار شود.
متاسفانه در محكوم كردن اين فجايع به اندازه كافي جديت به خرج داده نمي شود.
اين يك مسئله فرا سياسي و فرا جناحي است.
اين يك مسئله ملي است و بالاشهري و پايين شهري ندارد. در آن كتابخانه اي كه مورد حمله قرار گرفت، دانشجوهاي بالا شهري و پايين شهري و تهراني و شهرستاني همه بودند.
بايد مسئله خشونت ها پي گيري شود. بايد جدي گرفته شود و الا تكرار خواهد شد.
متاسفانه پي گيري ها و محكوم كردن ها آن قدر جدي و محكم نيست كه جلوي تكرار اعمالي از اين دست را بگيرد.
سئوال من اين است:
چرا شعار "ما مي توانيم" در برخورد با چماقداراني كه به دانشگاه ها حمله مي شود سر داده نمي شود؟ آيا جز اين است كه در همين دانشگاه ها كساني تربيت مي شوند كه ماهواره اميد به هوا مي فرستند و سد مي سازند و...؟
ارسال یک نظر