گروه هاي آزمايشي مختلف در باره اين كه چه ميزان از داده هاي خود را تحت چه شرايطي و در چه مرحله اي در اختيار فيزيكپيشگان خارج از گروه قرار دهند، رويكرد هاي گوناگون دارند. اين مسئله نكته اي است كه هميشه جاي بحث دارد. از طرفي آنان كه براي آزمايش از سرمايه هاي مادي و انساني خود خرج كرده اند، بايد در اولويت باشند. از طرف ديگر در داده هاي آزمايش عظيمي چون ال-اچ-سي آن قدر اطلاعات نهفته است، كه بيرون كشيدن آن از عهده گروه هاي زير مجموعه ال-اچ-سي با همه بزرگي آن خارج است. در هر آناليز، مدل خاصي را بر مي دارند، بخشي از داده ها را كنار مي گذارند (اصطلاحا گفته مي شود برش (cut) اعمال مي شود) و تنها روي بخشي از داده ها تمركز مي كنند كه به سيگنال مدل مزبورحساس باشند. بخشي از داده ها كه دور ريخته مي شود مي تواند به كار بررسي مدل فيزيكي ديگري آيد. بررسي همه مدل ها ي از عهده يك گروه خارج است. تقسيم فيزيكپيشگان به شهروند درجه 1(آنان كه جزو گروه بوده اند ودر توليد داده سهم داشته اند) و شهروند درجه 2(آنان كه جزو گروه نبوده اند) مي تواند به ضرر پيشرفت علم تمام شود. به علاوه، همواره فيزيكپيشگان نسل جديدي به عرصه مي آيند. تكليف آنان چيست؟! خودي باشند يا نخودي؟!
اگر استاد راهنمايشان جزو "خودي ها" باشند،لابد آن ها هم مي شوند "آقا زاده" و ....!
مسئله مالكيت معنوي و "خودي و نخودي" مسئله پيچيده و تا حد زيادي حل نشده اي است كه نمي توان به آن به صورت مطلق نگريست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر