تصویری که من از دوران کهنسالی سارا دارم، تصویر یک ملکه قدرتمند است. روز اول سال، سارا هفت سین با شکوهی می چید و چند صد نفر به بازدید او می آمدند. در اعیاد دیگر هم همین برنامه تکرار می شد. در عید غدیر، به احترام آقا ودود خدا بيامرز که سید بود، خانه سارا هنوز پر از بازدید کننده می شد.
به برکت توصیه ها و تمرین های مادام یلنا برای استیل درست نشستن، راه رفتن و غیره قد صد و هفتاد سانتی متری سارا تا نوده سالگی هم خم نشد!
هر ملکه ای، ولو قدرتمند، لاجرم روزی شکست می خورد. سپاه غالب همانا قشون و لشکر "چین" است. و چه بیرحمانه به تاراج می برد این قشون زیبایی صورت را!
وقتی مردها داستانی می نویسند توصیف شخصیت اول زن را با زیبایی صورت آغاز می کنند. اگر این زن شخصیت اصلی داستان باشد، بیشتر موضوعات داستان حول و حوش زیبایی او می چرخد. من، در قسمت های قبلی، به عمد، در مورد زیبایی سارا چندان توصیفی نداده بودم. در واقع هر آن چه که در مورد ظاهر سارا گفته بودم خصوصیاتی تا حد زیادی ا کتسابی بودند: "قامت کشیده، صدایی آهنگین، ظاهری آراسته، زیبایی ناشی از نشاط جوانی ، زیبایی ناشی از پختگی زنانه." این صفات را چنان با دقت گزیده بودم که در طول این هفت ماه که از انتشار قسمت اول داستان سارا می گذرد به یادم مانده!
اما از سخنان خوانندگان داستانم این گونه بر می آید که خوانندگان سارا را زیبا تصور کرده اند. سارا به واقع هم زیبا بود. سارا زیبا بود و از زیبایی ذاتی خود آگاه بود و با سلیقه کم نظیر خود، زیبایی های اکتسابی را هم به زیبایی خدادادی می افزود. شاید اگر زن دیگری به جای سارا بود همین زیبایی تنها مشخصه او می شد و بقیه جنبه های شخصیت اش سیاره هایی به دور این ستاره زیبایی باقی می ماندند. اما زیبایی ظاهر سارا در مقابل درك وفهم و شعور، قابليت انطباق و قبول شرايط جديد، ابتكارعمل، شجاعت و استحکام شخصیت و بالاخره هنرها وقابلیت های گوناگون او جلوه می باخت! خود سارا شخصیت خود را با زیبایی ظاهری خود تعریف نمی کرد. برای همین وقتی ملکه داستان ما، از قشون چین شکست خورد نه از جذابیت او کاسته شد و نه از جذبه اش! این شکست که ملکه های بسیاری را از پا می اندازد، سارا را قوی تر و پخته تر ساخت!
ادامه دارد....
وقتی مردها داستانی می نویسند توصیف شخصیت اول زن را با زیبایی صورت آغاز می کنند. اگر این زن شخصیت اصلی داستان باشد، بیشتر موضوعات داستان حول و حوش زیبایی او می چرخد. من، در قسمت های قبلی، به عمد، در مورد زیبایی سارا چندان توصیفی نداده بودم. در واقع هر آن چه که در مورد ظاهر سارا گفته بودم خصوصیاتی تا حد زیادی ا کتسابی بودند: "قامت کشیده، صدایی آهنگین، ظاهری آراسته، زیبایی ناشی از نشاط جوانی ، زیبایی ناشی از پختگی زنانه." این صفات را چنان با دقت گزیده بودم که در طول این هفت ماه که از انتشار قسمت اول داستان سارا می گذرد به یادم مانده!
اما از سخنان خوانندگان داستانم این گونه بر می آید که خوانندگان سارا را زیبا تصور کرده اند. سارا به واقع هم زیبا بود. سارا زیبا بود و از زیبایی ذاتی خود آگاه بود و با سلیقه کم نظیر خود، زیبایی های اکتسابی را هم به زیبایی خدادادی می افزود. شاید اگر زن دیگری به جای سارا بود همین زیبایی تنها مشخصه او می شد و بقیه جنبه های شخصیت اش سیاره هایی به دور این ستاره زیبایی باقی می ماندند. اما زیبایی ظاهر سارا در مقابل درك وفهم و شعور، قابليت انطباق و قبول شرايط جديد، ابتكارعمل، شجاعت و استحکام شخصیت و بالاخره هنرها وقابلیت های گوناگون او جلوه می باخت! خود سارا شخصیت خود را با زیبایی ظاهری خود تعریف نمی کرد. برای همین وقتی ملکه داستان ما، از قشون چین شکست خورد نه از جذابیت او کاسته شد و نه از جذبه اش! این شکست که ملکه های بسیاری را از پا می اندازد، سارا را قوی تر و پخته تر ساخت!
ادامه دارد....
۲۰ نظر:
خانم منجوق
تو تصورات خودت هم یک ملکه قدرتمندی؟!!!
خیلی خنده و بیچاره ای.
با توجه به انتخابات پيش رو و مناظرات تندي كه در تلويزيون انجام مي گيرد، جو جامعه -به خصوص جامعه دانشگاهي- در چند ماه آينده هيجان زده خواهد شد. در محيط هيجان زده، تفكر و تعمق كمتر صورت مي پذيرد و انگ زدن و فحاشي و غيره جاي بحث عميق را مي گيرد.
غالبا افراد در اين شرايط واكنش هايي نشان مي دهند و سخناني مي گويند كه خود بعدا پشيمان مي شوند.
مدتي مي گذرد و آرامش بعد از طوفان حاكم مي شود و چند سال بعد دوباره همين وضعيت تكرار مي شود. آن گاه تندروي هاي طرفين در جو هيجاني قبلي دست آويزي براي مخالفان مي شود كه شخص را تخطئه كنند.
من از چهارده ماه پيش در هموردا و اين وبلاگ در مورد انتخابات آتي نوشته ام. اما حالا فكر مي كنم بايد در اين مورد سكوت كرد.
براي اين كه تعادلي برقرار شود و از هيجان كاذب-كه سمي براي محيط علمي است - اندكي كاسته شود، قصد دارم داستان سارا با سرعت بيشتري به پيش ببرم.
چندين قسمت آن را در قطار وقتي براي كنفرانس Planck09 مي رفتم و از آن بر مي گشتم نوشتم. چند قسمت ديگر را هم در فرودگاه وقتي به ايران بازمي گشتيم آماده كرده ام. خلاصه تا دهه شصت داستان آماده است كه به تدريج تقديم خواهد شد.
اميدوارم داستان مفيد واقع شود.
سلام
http://www.cloob.com/profile/blog/one/username/atefe2006/logid/886741/redirectkey/9cbb1a6bd54ec8bfc8fc59654a018061
عجب مناظره داغی بود
ولی بازنده اصلی نه موسوی بود نه احمدی بازنده مردم بودن چون احمدی همه دوره ها رو به جز دوره خودش زیر سوال برده بود و موسوی هم دوره احمدی غافل از این که همه تاریخ سی ساله زیر سوال رفت
در مورد ماهواره پلانک هم یک سوال داشتم که ممنون می شوم اگر پاسخ بدهید البته ببخشید که در مقاله مربوط به پلانک این سوال را نپرسیدم.
اون طور که من فهمیدم پلانک می ره تا ببینه امواجی که از پهنه ی کیهان میاد قطبیده می شن یا نه و اگر قطبیده نشن اون وقت مدل جهان ققنوسی (گرانش کوانتوم حلقوی )بیشتر تایید می شه و اگر قطبیده بشه این مدل اشکال داره و مدل ریسمانهای کیهانی بیشتر تایید می شه اون وقت اگه این موجها قطبیده نشن اون وقت نظریه ریسمان زیر سوال می ره؟
یه سوال دیگه که رصد خانه ی LIGO کی شروع به کار میکنه ؟
با تشکر
من تا قبل از مناظره شدیدا تحت تاثیر موسوی می خواستم برم به موسوی رای بدم اما حالا احتمالا رای ندم
از جمله اهداف ماهواره پلانك اندازه گيري قطبش هست. اما مهم تر از اون اندازه گيري افت و خيزهاي تابش پس زمينه و چيزيه كه به اون مي گن "انحراف از گاوسي بودن".
بر اساس اين ملاحظات، مي شه برخي مدل هاي خاص را رد كرد. البته مدل هاي فيزيك "سگ جون" هستند. وقتي آزمايشي پيش بيني يك مدل خاص را رد مي كنه، علاقه مندان مدل معمولا مي رن و برخي پيچ هاي مدل رو شل و سفت مي كنن و تغييرات كوچكي در مدل مي دهند كه با نتايج آزمايش سازگار بشه!
شايد بهتر باشه يك سمينار عمومي در مورد پلانك ترتيب بديم. اون موقع از شما هم دعوت مي كنم تا شركت كنيد. آقاي دكتر فيروزجاهي در پژوهشگاه ما روي مدل هاي تورمي كار تحقيقي مي كنه تا حدي هم خود شاهين. دكتر فيروزجاهي فعلا در ايران نيست. وقتي برگشت با او صحبت مي كنم تا ببينيم مي تونيم چنين برنامه اي ترتيب بديم يا نه.
از جمله اهداف ماهواره پلانك اندازه گيري قطبش هست. اما مهم تر از اون اندازه گيري افت و خيزهاي تابش پس زمينه و چيزيه كه به اون مي گن "انحراف از گاوسي بودن".
بر اساس اين ملاحظات، مي شه برخي مدل هاي خاص را رد كرد. البته مدل هاي فيزيك "سگ جون" هستند. وقتي آزمايشي پيش بيني يك مدل خاص را رد مي كنه، علاقه مندان مدل معمولا مي رن و برخي پيچ هاي مدل رو شل و سفت مي كنن و تغييرات كوچكي در مدل مي دهند كه با نتايج آزمايش سازگار بشه!
شايد بهتر باشه يك سمينار عمومي در مورد پلانك ترتيب بديم. اون موقع از شما هم دعوت مي كنم تا شركت كنيد. آقاي دكتر فيروزجاهي در پژوهشگاه ما روي مدل هاي تورمي كار تحقيقي مي كنه تا حدي هم خود شاهين. دكتر فيروزجاهي فعلا در ايران نيست. وقتي برگشت با او صحبت مي كنم تا ببينيم مي تونيم چنين برنامه اي ترتيب بديم يا نه.
LIGO كه آزمايشگاهيه در آمريكا كه به دنبال امواج گرانشي مي گرده چند ساله كه مشغول مشاهده است. اما نتونسته امواج گرانشي را پيدا كنه:
http://www.ligo.caltech.edu/~ll_news/s5_news/s5article.htm
امواج گرانشي به طور مستقيم تا به حال ديده نشده اند، اما اثر غير مستقيم آنها در كم شدن انرژي
binary pulsars
ديده شده
http://en.wikipedia.org/wiki/Binary_pulsar
كساني كه اين اثر را كشف كرده اند جايزه نوبل گرفته اند. يكي از آن دو دو سه سال پيش به ايران آمد و در دانشگاه شريف سميناري داد.
به نظرم مي آيد منظور شما آزمايش
LISAبود نه LIGO.ليزا نيز آشكارساز امواج گرانشي است. هنوز ساخته نشده اما قرار است در فضا باشد نه روي زمين.
اطلاعات جديد ندارم اما تا چند ماه پيش هنوز بودجه پروژه به تصويب نرسيده بود.
اولين بار كه درباره هزينه ليزا شنيدم بحث اختلاس از يكي از بانك ها بحث داغ روز ايران بود. رقم اختلاس شده در حدود كل هزينه ساخت ليزا بود!
گريز به انتخابات:
من هنوز هم معتقدم بايد رفت و راي داد!
خانم دكتر سيما قاسمي هم روي " لنزينگ گرانشي" كار مي كنند كه بر افت وخيزهاي تابش ريز موج تاثير مي گذارد. در واقع اگر بخواهيم در مورد شرايط اوليه از تابش پس زمينه اطلاعي به دست آوريم بايد ابتدا بدانيم اثر لنزينگ اين وسط چه كار كرده.( Serra and Cooray, PRD77(
خوشبختانه ما در پژوهشگاه گروه فعالي داريم كه روي مباحث مطرح روز در دنيا كار مي كنند. پتانسيل براي شكل گيري يك جو علمي درست و حسابي وجود دارد. جو علمي كه در آن بتوان از
همديگر چيز ياد گرفت و ايده هاي جالب به دست آورد. البته اين كار تمرين مي خواهد. چيزي كه تك
تك ما فيزيكپيشگان نسل جوان وفعال ايران در اين مرحله به آن نياز داريم تمرين همين فرهنگ مباحثه علمي است.
در اين زمينه "جمع ما" ضعف اساسي داره. تاكيد مي كنم "جمع ما" چون تك تك ما مشكلي در اين مورد نداريم
و مي تونيم
با همكاران خارجي خود خيلي خوب مباحثه علمي كنيم.
اما "جمع ما" در اين مورد ضعف داره. علت هم اينه كه همان طوري كه متاسفانه خودتان در هم وردا شاهد بوديد تا بحث علمي پيش كشيده مي شه يك عده كه از مباحث علمي روز دنيا كيلومترها فاصله دارند و با فرهنگ علمي بيگانه اند با ادبيات لمپني سعي بر به انحراف كشيدن بحث مي كنند. در نتيجه حتي ما كه پتانسيل بحث علمي با استاندارد هاي جهاني را داريم بلد نيستيم كه با هم بحث كنيم. يعني به ما اجازه تمرين كردن داده نشده. به هر حال من فكر مي
كنم اين مسئله اي نيست به راحتي آن را وا داد. ما نسل جوان تر و فعال تر بايد در اين مسئله ثابت قدم باشيم.
سيما جان! اگر مطلب بالارا خواندي
لطفا حرف هاي مرا دقيق تر كن.
سياوش عزيز
به اميد خدا تا وقتي كه تو دانشجو ي دكتري شوي اين ضعف "جمع ما" برطرف شده و ما مانند همه موسسه مطرح دنيامي تونيم بحث هاي علمي جدي ثمر بخش
به دور از لودگي ها ولمپن بازي ها داشته باشيم.
داشتن معلومات عمومي وسيع خوبه ولي براي يك نفر دانش آموز و يا دانشجوي كارشناسي مهمتر هست كه دروس پايه اي خود را عميق ياد بگيره و با حل جدي
تمرين ها
قدرت تحليل و حل مسئله را به دست بياره. وقتي كسي دانشجوي دكتري مي شه به اين قابليت ها نياز پيدا مي كنه اما فرصت نمي كنه كه برگرده و دوباره اين قابليت را به دست بياره. (البته مي دنم كه تو خودت به اين موضوع واقفي.)
شنبه آينده شاهين در مورد مقاله اي كه به اتفاق دكتر فيروزجاهي بر روي مدل تورمي خاصي نوشته اند سمينار خواهد داد.
سمينار البته تخصصي است:
http://arxiv.org/abs/0903.1481
منجوق خانم جان
تو ایتالیا بهتون کار ندادند و مجبور شدید برگردید ایران!
حالا داری تاکیید بمی کنی که تو انتخابات هم تبلیغ می کردی که حال که نمی کنی نکنه سرت بی کلاه بمونه. خیلی زرنگی خانم منجوف. دکتر لاریجانی باید نگران بشند.
سلام
از پاسخهای مفید و سودمند شما بسیار سپاسگزارم.
سلام
قامت کشیده وصدای اهنگین و زیبایی ناشی از نشاط جوانی ذاتی هستند نه اکتسابی.
اتفاقا تا حد زیادی اکتسابی هستند.
قامت کشیده: سارا سر خود را بالا نگاه می داشت و موقع ایستادن یا نشستن کمر و پشت خود را خم نمی کرد. به نحوه ایستادن و نشستن خود دقت می کرد برای همین قامت او کشیده دیده می شد. با تمرین body postureخود را این گونه کرده بود.
صدای آهنگین: سارا به نحوه ادای کلمات و میزان سکوت بین کلمات و... توجه می کرد. تمرین کرده بود و زیبا ترین نحوه سخن گفتن را فرا گرفته بود. با تمرین خود را عادت داده بود که همیشه این گونه سخن بگوید.
زیبایی ناشی از نشاط جوانی: وقتی کسی متناسب با سن خود رفتار می کند زیبا و دلنشین به نظر می آید. مقتضای جوانی هم نشاط است. اما هر جوانی بانشاط نیست. با نشاط بودن و متناسب سن رفتار کردن تا حد زیادی ارادی هستند. با نشاط بودن و نشاط خود را متناسب با سن بروز دادن نیز تمرین می خواهد ودر نتیجه قابلیت هایی اکتسابی هستند!
سلام سیاوش عزیز؛ قابلی نداشت
ارسال یک نظر